هدف


روي هر قله اي باشي براي من هدف مي شي

بگردي دور ِ دنيا رو بازم با من طرف مي شي

بيا از فاصله با من كمي عقب نشيني كن 1

منو تو در كنار هم ، همين و پيش بيني كن

تمام قلبم و يكجا دارم سمت تو مي يارم

واسه روز مبادا هم چيزي باقي نمي ذارم

هميشه بودن با تو دليل التماسم بود

اگه راه و نمي ديدم به تو حتما حواسم بود

روزايي كه نبودي من همش از حال مي رفتم

پريدن سخت بود وقتي كه با يك بال مي رفتم

شكنجه ديدم از دوريت كه گريه اعترافم شد 2

همين دنبال تو گشتن يه جورايي طوافم شد

هميشه بودن با تو دليل التماسم بود

اگه راه و نمي ديدم به تو حتما حواسم بود

تو رو ساحل نشستي كه دلم مي خواد دريا شم

به آرومي مثه يك موج به احترام تو پاشم 3

چه قد زيباست اين لحظه كه آغوشم تو رو داره 4

فقط يك رعد و برق از ما مي تونه عكس برداره

هميشه بودن با تو دليل التماسم بود

اگه راه و نمي ديدم به تو حتما حواسم بود


1- عقب نشيني دروزن مفاعيلن به خاطر وفا داري به مفهوم به جاي استفاده از هجاي بلند از هجاي كوتاه استفاده شده است 

2- اين بند در ترانه اي ديگر به اسم اعتراف با مطلع : منو تنها نذار عشقم تو سط آينه قبلا خوانده شده كه در اين ترانه هم مورد استفاده قرار گرفته

3- احترام دروزن مفاعيلن به خاطر وفا داري به مفهوم به جاي استفاده از هجاي بلند از هجاي كوتاه استفاده شده است 

4- چه قد زيباست اين لحظه كه در اجرا به صورت چه حالي داره اين لحظه كه بارون داره مي باره /خوانده شده است

هدف

آهنگ وتنظيم : عليرضا افكاري

خواننده : خشايار اعتمادي 

ترانه سرا : افشين مقدم

آلبوم : تو محكومي به برگشتن 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

من اين و خوب مي دونم (نمي دوني و مي دونم )


تو بد تا مي كني و من يه جور بد دوست دارم

نمي دونم چه قد اما زياد از حد دوست دارم

تو بد تا مي كني با من جدايي از تو آسون نيست

برات خوبه كه اين مهره هنوز از بازي بيرون نيست

من اين و خوب مي دونم براي چي منو مي خواي

تو روزايي كه تنهايي فقط دنبال ِ من مي ياي

غرورت مي گه هر چي كه دل آزاري كني خوبه

خودت شايد نمي دوني چه رفتاري كني خوبه 

نمي دوني چه قد سخته همش دنياله رو بودن

من از وقتي كه يادم هست چشام دنبال تو بودن

نمي ذارم بفهمن كه كي عشق و زير پا مي ذاشت

مي گم وقتي منو مي كشت باهام برخورد خوبي داشت 

من اين و خوب مي دونم براي چي منو مي خواي

تو روزايي كه تنهايي فقط دنبال ِ من مي ياي

غرورت مي گه هر چي كه دل آزاري كني خوبه

خودت شايد نمي دوني چه رفتاري كني خوبه


فقط از من بخواه

آهنگ : عليرضا افكاري

خواننده : خشايار اعتمادي

ترانه سرا : افشين مقدم

آلبوم : تو محكومي به برگشتن

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

فقط از من بخواه

َ

چه قد خوبه كسي تو زندگيت نيست

به من دل مي دي و ديوونه مي شي

چه قد خوبه كسي تو زندگيم نيست

خودت واسم يكي يكدونه مي شي

زمين كه زير پاي تو نگرده

يكي هست مثل من دورت بگرده

برو بنويس روي ديوار اين شهر

كه عشقت مردي رو پروانه كرده

فقط از من بخواه هر چي كه مي خواي

فقط از من بگير حقي كه داري

مي خوام هرچي كه از آينده مي خواي

فقط با دست من به دست بياري

اگه حرفي نگفته تو دلت هست

نمي خوام حرفت و نشنيده باشم

بدون تنها كسي هستم كه مي خوام

تو رو بيش از همه فهميده باشم

فقط يك لحظه از وقتت رو مي خوام

تموم عمرم و به تو ببخشم 1

اگه روزي گناهي مرتكب شي

مي خوام قبل از خدا تو رو ببخشم


1- اين بند كه يكي از بهترين بندهاي اني ترانه است متاسفانه در اجرا به به اشتباه " تموم عمرم به پات ببخشم " خوانده شده كه باعث از دست رفتن قافيه شده است !!!


فقط از من بخواه

آهنگ : عليرضا افكاري

خواننده : خشايار اعتمادي

ترانه سرا : افشين مقدم

آلبوم : تو محكومي به برگشتن 


مردم

مردم 


شمالم تا جنوبم عشق ، چه خاک و گندمی دارم 

صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم 


بگم این حق ِ هیچکس نیس ، که با ثروت فقیر باشه 

کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه 


اگرجه سختی از انسان یه کوه درد می سازه 

ولی از مردم ِ ما درد ، داره یک مرد می سازه 


شمالم تا جنوبم عشق ، چه خاک و گندمی دارم 

صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم


نگاکن بچه های کار ، چه جور تو آب و آتیشن 

توی این روزهای سخت ، کمک خرج ِ پدر می شن 


منو تو مردمی هستیم که گنج از رنج می سازیم 

به این تاریخ ِ خورشیدی ، به این فرهنگ می نازیم 


منو تو مردمی هستیم که آینده تو مشت ِ ماس 

که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ِ ماس 


شمالم تا جنوبم عشق ، چه خاک و گندمی دارم 

صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم


مردم 

خواننده : معین 

اهنگ : علیرضا افکاری 

تنظیم : علیرض افکاری / معین رهبر 

ترانه سرا : افشین مقدم 


لینک۲۵ ترانه از "افشین مقدم" بعضیها رو بیشتر شنیدید بعضی ها رو کمتر ،امیدوارم دوست داشته باشید ... منتظر شنیدن نقطه نظرات شما عزیزان هستم البته همانند پست قبل کامنتهایی که بی نام نشان باشند تایید نمی شوند دوستان لطف کنند ادرس ایمیل یا وبلاگ خود  را در قسمت مربوطه قرار دهند  

با تشکر 



1-سهم من (نمی خوام سهم دنیا رو تویی که سهم دستامی / اگه ارامشی دارم واسه اینه که همرامی) 
خواننده و آهنگساز: علیرضا عصار / تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : محتسب / سال انتشار 90 
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafsh



2-خدا با ماست (من این روزا یه حال دیگه ای دارم / جهان من لباس ِ تازه می پوشه / منو تو دیگه تنها نیستیم چونکه / خدا با ما نشسته چای می نوشه )
خواننده : ابراهیم حامدی / آهنگ و تنظیم : شوبرت اواکیان / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : حس تنهایی/سال انتشار ویدیو کلیپ اسفند 89 سال انتشار آلبوم 90
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fkhoda+ba+mast.mp3

3-الکی (من فقط عاشق اینم ، عمری از خدا بگیرم / انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم )
خواننده و اهنگساز : سیاوش قمیشی / تنظیم kc bondar/ ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : یادگاری / سال پخش ویدیو کلیپ ولنتاین 88 
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Falaki.mp3

4-همدم (کنارم هستی و اما دلم تنگ می شه هر لحظه / خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتنه محضه 
خواننده : معین / آهنگ و تنظیم : علیرضا افکاری / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : ویدیو کلیپ /سال انتشار ویدیو کلیپ اسفند 89 / هنوز به صورت آلبوم منتشر نشده است
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fhamdam.mp3

5-پلک (فقط یک پلک با من باش نمی خوام از کسی کم شی / ازت تصویر می گیرم که رویای به قرنم شی )
خواننده : ابراهیم حامدی / آهنگ و تنظیم : شوبرت آواکیان / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : حس تنهایی / سال انتشار 90 
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fpelk.mp3

6-اعتراف (منو تنها نذار عشقم  منم سهمی ازت دارم / همین یه دلخوشی رو من توی دنیا فقط دارم )
خواننده : آینه / آهنگ و تنظیم : علیرضا افکاری / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : ویدیو کلیپ سال 90-91/ هنوز به صورت آلبوم منتشر نشده است 
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Feteraf.mp3

7-بغض( بغض نکن گریه نکن ، اگر چه غم کشیده ای / برای من فقط بگو خواب ِ بدی که دیده ای )
خواننده و آهنگساز : علیرضا عصار / تنظیم : استاد شهرداد روحانی با همراهی ارکستر سمفونیک لندن / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : نهان مکن / سال انتشار 85
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fboghz.mp3

8-چه سلامی ( چه سلامی واسه ی چی این همه تاخیر کردی / به هوا محتاج بودم دیگه خیلی دیر کردی )
خواننده و اهنگساز : مانی رهنما / تنظیم : نیکان / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : من و تو / سال انتشار 91
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fche+salami.mp3


۹-نفس (یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی / با یه عکس و چن تا نامه پر نمی شه جای خالی
خواننده : علیرضا عصار / آهنگ و تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : محتسب / سال انتشار 90
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fnafas.mp3

1۰-شکنجه (جواب این عریضه را نمی دهد خدا / به ما رسید لنگ ِ یک مداد می شود )
خواننده : علیرضا عصار / اهنگ تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / اجرا : کنسرت سال 88 / این ترانه هنوز در قالب آلبوم منتشر نشده است 
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fshekanjeh.mp3
۱۱- ماه ِ من ( خودت هم این و می دونی چی از این رابطه می خوام / به قسمت هیچ امیدی نیست تو رو بی واسطه می خوام )
خواننده : مجید رضا / آهنگ و تنظیم : محسن خلیلیان / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش به صورت ویدیو کلیپ / سال انتشار 91
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fmahe+man.mp3

12-شانه های باد (من از تمام اسمان به یک ستاره دلخوشم / تویی که طول می کشی ، منم که وقت می کُشم )
خواننده : نیما مسیحا / اهنگ و تنظیم / فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : ترانه تیراژ سریال " شاید برای شما هم اتفاق بیفتد " سال انتشار 91
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fshanehaye+bad.mp3

13-صاحبدل ( انجا که قفس باری بر شانه ی من انداخت / تصویر ِ تو در شعرم پرواز ِ مجازی ساخت )
خواننده : حسام لرنژاد / اهنگ و تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : صدا و سیما / سال انتشار 84
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fsahebdel.mp3

14-ستاره سهیل (تیر است در قفایم عشق است روبریم / بگذار تا بریزد خون جای آبرویم )
خواننده:محمد اصفهانی/اهنگ و تنظیم: فواد حجازی/ ترانه سرا: افشین مقدم/پخش:ترانه تیتراژ سریال ستاره سهیل شبکه 1/سال انتشار 86
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fsetareye+soheil.mp3

15-پلاک ( در شبی که اشکمان چون رود شد / یکنفر از بینمان مفقود شد)
 خواننده : علیرضا عصار / اهنگ و تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : بازی عوض شده / سال انتشار 90
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fpelak.mp3

16-زخمهای ماندگار(در هجوم گرگها بره دریده می شود / زخمهای ماندگارت را برادر حفظ کن ) 
خواننده : علیرضا عصار / اهنگ و تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : بازی عوض شده / سال انتشار 90
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fzakhmahaye+mandegar.mp3

17-تکلیف و روشن کن (جدایی ممکنه ما رو یه شب راحت کنه از غم / ولی فردا تو می دونی که دلتنگیم برای هم )
خواننده : علیرضا عصار / آهنگ و تنظیم / فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : محتسب / سال انتشار 90
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Ftaklif.mp3

18-می رسم (بی تو به خانه می روم مسیر ، دام می شود / همیشه در یک قدمی وقت تمام می شود )
خواننده : مانی رهنما / آهنگ و تنظیم : داریوش تقی پور / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : اینترنتی / سال انتشار 87
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fmiresam.mp3

19-درد ِ فلسفی ( ادمای خونه ما درد فلسفی ندارن / آهی تو بساطشون نیست به رخ کسی بیارن )
خواننده و آهنگساز و تنظیم کننده : ایمان حجت / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : اینترنتی / سال انتشار84
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fdarde+falsafi.mp3

20-حرف ِ اخر ( برای گفتن حرفام فقط گوش تو رو می خوام / از این دنیا و ادمهاش من اغوش تو رو می خوام )
خواننده : مجید رضا / اهنگ و تنظیم : محسن خلیلیان / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : ویدیو کلیپ / سال انتشار 91
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fharfe+akhar.mp3

21-از من عاشقتر نیست(از من عاشقتر نیست اون که خامت کرده / من که دل دادم اون چی به نامت کرده )
خواننده و آهنگساز : مانی رهنما / تنظیم ... / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : اینترنتی / سال انتشار 85
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Faz+man+asheghtar+nist.mp3

22-اشتباه بود (نه ،تو عاشقم نبودی مشت تو واشده پیشم / دیگه دارم توی هق هق گرگ بارون یده می شم )
خواننده علیرضا عصار / آهنگ و تنظیم : فواد حجازی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : ای عاشقان / سال انتشار81 (این ترانه اولین ترانه ایست که به صورت رسمی از من منتشر شد )
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Feshtebah+bood.mp3

23-از فردا ( من از فردا به سمت خود کشی می رم / تو از فردا پی یک دلخوشی می ری )
خواننده و آهنگساز و تنظیم کننده : حامد حنیفی / ترانه سرا : افشین مقدم / پخش : اینترنتی / سال انتشار 90 
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Faz+farda.mp3

24- برگرد ( هر جای جاده که هستی راهی که رفتی رو برگرد / حاصل ِ دویدن ِ باد روی خاک گرد و غباره )
خواننده و اهنگساز و تنظیم کننده : مرتضی ساعدی / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : برگرد : سال انتشار 86
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fbargard.mp3

25--خدا حفظت کنه (خدا حفظت کنه عشقم برای باقی عمرم / دعا کن تا خدا ما رو نگهداره برای هم )
خواننده : شهرام صولتی / آهنگ و تنظیم :شهیاد / ترانه سرا : افشین مقدم / آلبوم : پرواز / سال انتشار 87
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http%3A%2F%2Fafshinmoghadam.persiangig.com%2Fkhoda+hefzet+koneh.mp3

 

سلام دوستان

بنا به دلائلی از این پس کامنتهای دوستانی که ادرس ایمیل یا وبلاگ نداشته باشند تایید نخواهد شد

بعد از این

 

بعد از این ...

اعتراف  می کنم که واسه تو کاری نکردم

به درستی از دل ِ تو من نگهداری نکردم

من کنار تو نموندم تو رو تنها راهی کردم

اعتراف می کنم که عجب اشتباهی کردم

تو همیشه خوب بودی تو همیشه درک کردی

تو برای خاطر من همه چیز و ترک کردی

من چرا وقتی که بودی به تو گل هدیه نکردم

چرا جای خاطراتت به خودت تکیه نکردم

می تونستم زیر یک چتر تو رو از بارون بگیرم

امتحانی ام اگه بود واسه تو آسون بگیرم

می تونستم رو یه قایق با تو رو موجا بشینم

هر چی ادم ِ تو ساحل پیش تو کوچیک ببینم

بعد از این همیشه می گم ، درد بود و زندگی کرد

بعد از این همیشه می گی ، مرد بود بچه گی کرد

بعد از این همیشه می گم ...

 بعد از این همیشه می گی ...

شانه های باد

 

 

ترانه تیتراژ پایانی سریال :

" شاید برای شما هم اتفاق بیفتد "

این سریال در ایام ماه رمضان هر شب راس ساعت ۷ از شبکه ۵ پخش می شود

 

به شانه های سست ِ باد منم که تکیه داده ام

به این دوچشم بی گناه عذاب ِ گریه داده ام

منم که از کوه ِ خودم همیشه کاه ساختم

برگ ِ برنده داشتم ولی همیشه باختم

من از تمام اسمان به یک ستاره دلخوشم

تویی که طول می کشی منم که وقت می کُشم

نگاه کن صداقتم اسیر صد فریب شد

دل ِ من از هرچه که بود همیشه بی نصیب شد

***

صبح ندیده عمرمان زود غروب می شود

تو خوب زندگی کن و ببین چه خوب می شود

کسی برای عاشقی حکم قفس نمی دهد

جرم نکرده ادمی تقاص پس نمی دهد

به شانه های سست ِ باد منم که تکیه داده ام

به این دوچشم بی گناه عذاب ِ گریه داده ام

منم که از کوه ِ خودم همیشه کاه ساختم

برگ ِ برنده داشتم ولی همیشه باختم

 

تیتراژ سریال " شاید برای شما هم اتفاق بیفتد "

آهنگ و تنظیم : فواد حجازی

خواننده : نیما مسیحا

ترانه سرا : افشین مقدم

 

چه سلامی

 

 

چه سلامی واسه ی چی این همه تاخیر کردی

به هوا محتاج بودم دیگه خیلی دیر کردی

 

دیگه موهای سپیدم بیشتر از موی سیاهه

جوونیم بر نمی گرده دیگه اخرای راهه

 

حرف دیگه دیگه ای ندارم جز همین غم قدیمی

دنیال چیزای نو نیست دل ِ آدم قدیمی

 

حرف دیگه ای ندارم جز همین که بی قرارم

تو نباشی حکم اینه حق زندگی ندارم

 

قبل تو خونه نبود و بعد ِ تو پنجره ای نیست

اینطرف که تو نباشی اونطرف منظره ای نیست

 

وقتی عشق از دست می ره کی و باید سرزنش کرد

اون که رفت یا اون کسی که به زبون نمی گه برگرد

 

تو نخواستی که بمونی دست کشیدی از ادامه

می ری و می بری همرات نفسی رو که باهامه

 

بودنت کوتاه مدت من اسیر این کلیشه م

قبل تو عاشق نبودم بعد ِ تو عاشق نمی شم

 

چه سلامی

آلبوم : من و تو

اهنگساز و خواننده : مانی رهنما

تنظیم : نیکان

ترانه سرا : افشین مقدم

 

مصاحبه

 

متن کامل مصاحبه من با نشریه اتفاق نو  

بخشهایی از این مصاحبه که با تایپ قرمر نشان داده شده است به علت محدودیت صفحه بندی نشریه اتفاق نو حذف شده است که در اینجا این مصاحبه را به طور کامل می خوانید

 

 

 

س - چطور می شود کسی که حقوق خوانده  است به سمت ترانه می آید؟

ج- شعر قبل از حقوق در زندگی من بود. در خانواده ما به نوعی موروثی است. پدربزرگم شاعر بود اما اولین جرقه این قضیه وقتی دبیرستان می رفتم در زنگ انشا پیش آمد انشایی خواندم همکلاسیها به شدت تشویقم کردند ولی متاسفانه معلم انشا به من نمره بسیار پایینی داد وقتی دلیلش را پرسیدم گفت چون مال خودت نبود قسم خوردم که این انشا را خودم نوشتم معلم گفت استعاره و مجاز را تعریف کن گفتم الان حضور ذهن ندارم گفت به همین خاطر است که می گویم خودت ننوشی چون این انشا نبود شعر بود از همانجا متوجه این شدم که می توانم شعر بنویسم

س-اولین ترانه ای که نوشتید کی بود؟ اصلا چه شد که به ترانه رو آوردید؟

ج- سال 76  موسیقی پاپ بعد از 20 سال دوباره احیاء شد و اين به نوعي همزمان بود با رفتن ايران به جام جهاني بعد از بيست سال  و جریان دوم خرداد ، موج مثبتی در کشور بوجود آمده بود به نوعي كه هر كسي گويا دلش مي خواست هرکاری را که بلد است انجام دهد. اولین ترانه ای که گفتم برای تیم ملی فوتبال بود. من سابقه ترانه سرایی نداشتم اما شعر سپید و آزاد نوشته بودم. مطلع ترانه این بند بود: (( تیم ملی ای سفیر و ای نماینده ایران، ای تو در جام جهانی سمبل عزت شیران)). در شهرستان زندگی می کردم، با صدا و سیما تماس گرفتم و با آقای دكتر نادر پور که مسئول طرح برنامه ورزش شبكه يك بودند آشنا شدم. انرژی ایشان خیلی روی من اثر گذاشت. من در كمال ناباوري در پارك جمشيديه جلوي دوربين تلويزيوني قرار گرفتم  و ترانه را ضيط كرديم ولي نتيجه كار با اينكه خيلي بي تجربه بودم به خوبی احساس كردم به هيچ وجه رضايت بخش نيست و خواهش كردم كه پخش نشود صحبتهاي نادر پور روي من تاثير زيادی داشت و از من خواستند اجازه دهم كه ابياتي از اين ترانه توسط آقاي شفيع در برنامه ورزش و مردم بدون نشان دادن تصويرم دكلمه شود به هر حال تجربه ان شكست انگيزه ام را براي پيروزي بيشتر كرد تا جايي كه همه زندگي من تحت تاثير ترانه و ترانه سرايي قرار گرفت 

 

س- شما با علیرضا عصار در آلبوم ای عاشقان و در ترانه اشتباه بود همکاری کردید که اسمتان هم در کاور آلبوم بود. قبل از آن هم ظاهرا با خشایار اعتمادی در آلبوم طعنه کار کردید اما اسمی از شما به میان نیامد. علت چه بود؟

ج- من با خشايار قبل از همكاري با عليرضا عصار و فواد حجازي اشنايي داشتم و در 3 ترانه به نوعي با هم همكاري داشتيم ترانه اي نوشتم به اسم تنهايي روي ملودي مرحوم بابك بيات كه البته بعدها ان ملودي را با ترانه ای ديگر، ماني رهنما در آلبوم تموم شد ترانه اجرا كرد ! ترانه (نه از سنگم نه از بادم ...) يعني اجراي ترانه من توسط خشايار بنا به دلائلي که بعدها متوجه شدم عقيم ماند، بعد ترانه اي كار كردم كه خشايار از چند چهارپاره ان  در آهنگ بيگانه در آلبوم طعنه استفاده كرد كه متاسفانه اسم من به عنوان شاعر مشترك در ليبل آلبوم درج نشد كه خيلي ناراحت شدم بعد از اين ترانه ترانه اي كار كردم به اسم دلاور كه به مناسبت روز جانباز از صدا و سيما پحش شد كه در كمال ناباوري بازهم اسمم به عنوان ترانه سرا در پاي كليپ ديده نمي شد و اين سريال ناكاميهاي من در ان سالها بود كه در روحيه ام تاثير بسيار بدي گذاشت تا جايي كه تصميم گرفتم قيد ترانه و ترانه سرايي را بزنم

س- چرا اسمی از شما برده نشد؟

ج- نمي دانم شاید چون من معروف نبودم اسمم رافراموش کردند بزنند...!

از کارهای اول صحبت کردیم و گفتید ازشهرستان با خشایار در ارتباط بودید. می خواهم این را بپرسم که آیا حقیقت دارد که ترانه سراهای مشهور حال حاضر کشور روزی روزگاری برای کار کردن باج می دادند؟ و این یک اصل است و هر کسی که می خواد وارد این کار شود باید برای کارهای اول باج بدهد؟

س- دیگران را نمی دانم ولی از کمپانی های پر کار ان روزها می شنیدم که برای کار اول به شاعر پول نمی دهند و اگر می دهند خیلی ناچیز است حتی بعضی ها راست یا دروغ به من می گفتند خیلی از چهر ه های ترانه که شما می شناسید برای کار اولشان پولی دریافت نکردند تا رفته رفته مطرح شدند ،من بابت ترانه اولی كه كار كردم دستمزدي دريافت نكردم و شايد به نوعي خجالت مي كشيدم كه بگويم  دستمزدم را بدهيد 

س- چطور راضی شدید که بدون دستمزد کار کنید؟

ج- من در ان سالها خيلي بي تجربه بودم

س- حالا کسی که می خواهد وارد بازار شود باید باج بدهد؟

ج- نه این اصلا منطقی نیست. اما این چیزی است که از نسل اول ترانه به ما منتقل شده است . شما مطمئن باشید كه حق خيلي از بزرگان امروز ترانه در گذشته خورده شده شايد حق شهیار قنبریها و واروژان ها هم در زمانی خورده شده. شاید درست نباشد این را بگویم اما نسل اولي ها انتقام خود را از نسلهاي بعدي مي گيرند و نسل بعدي هم انتقام خود را از نسل بعد از خود مي گيرد در دهه پنجاه به نوعي ترانه سرا سالاری رواج پیدا کرد، يعني ترانه سرا در كنار اهنگساز كاري را توليد مي كردند و بعد تصميم مي گرفتند چه كسي اجرايش كند اما در دوره ما در ابتدا به علت اينكه تيمهاي موسيقي شكل نگرفته بود خواننده سالاري باب شد و ترانه سرا سالاري وجود خارجي نداشت من فكر مي كنم الان رفته رفته داريم به آن شرايط بر مي گرديم و اين ترانه سراها هستند كه اتاق فكر قلمداد مي شوند و بابد از احترام ویژه ای برخوردار باشند من فکر می کنم خوانندگان واهنگسازان از بی تجربگی و و شاید رفتار غیر حرفه ای بعضی از ترانه سراها و شاید از محجوب به حیا بودن ترانه سراها در تقاضا ی دستمزد ترانه سوء استفاده غیر حرفه ای می کنند این اخلاق زشت ریشه در عقده های فرهنگی و شخصیتی و سرخوردگی های دوران قبل از شهرت ان اهنگساز و خواننده دارد که امیدورام به زودی مشکلشان مرتفع شود و گذشته احتمالا تاریک خود را فراموش کنند و رفتار مدرن و حرفه ای تری از جهت پرداخت به موقع عوامل تولید موسیقی را در پیش بگیرند

س- سابقا" این طور بود که ترانه سرا ها یا موزیسین ها از ایران خارج می شدند و در آن سوی مرزها به کارشان ادامه می دادند. اما الان شما در ایران زندگی می کنید و دارید ترانه آن طرف را ساپورت می کنید، آن هم در شرایطی که ترانه حال حاضر داخل کشور به کسانی مثل شما نیاز دارد. فکر نمی کنید دارید در حق بچه های داخل ایران ظلم می کنید؟

ج- به ما هم ظلم شد! من از سال 78 شروع کردم. نوشتم پاره كردم رفتم آمدم تا خودم را تثبيت كنم  سال 81 اولین ترانه ام از صدا و سیما پخش شد. تا چند سال پیش ذهنیتم این بود که ترانه سرایی یعنی این که تو یک تیم خوب کاری داشته باشی. من فواد و علیرضا عصار را داشتم و كه در كنسرتهايشان ترانه هاي زيادي از من اجرا مي شد و مي شود از موقعیت خودم و تشخص کاری ام  راضی بودم.ترس از ممنوع الكاري باعث شد كه با خارج از كشور همكاري نداشته باشم يعني فكر مي كنم حقم بود كه خيلي زود تر از اينها مطرح شوم و ترانه ام به زمزمه مخاطب برسد ترانه و ترانه سرا براي شنيده شدن نياز به تريبون دارند اين مصاف عادلانه اي نبود كه من با  ترانه ام در آلبوم يكي از بهترين تيمهاي موسيقي مثلا 400 هزار تيراژ داشته باشم ولي ترانه سراي ديگر با پخش يك ويديو كليپ بيش از 2 ميليون بينينده و دیگری با ترانه یک سریال بیش از 10 میلیون بیننده و مخاطب داشته باشد من و همكاران ديگرم جبرا تحديد حدود مي شديم من با اينكه فعالیتم را با نسل اول ترانه سراها آغاز کردم و وارد مارکت شدم اما با نسل دومي ها به شهرت رسيدم از نسل اول كساني مثل يغما گلرويي و مريم حيدر زاده حمایت کمپانی را داشتند و البته استحقاق و استعداد لازم را داشتند که یک کمپانی از آنها حمایت کند . تمام استعداد های موجود در ترانه در آن سالها همان کسانی بودند که اسمشان را در لیبلها می دیدیم و باید هم مطرح می شدند. وقتی این كاروان شروع به حرکت کرد رقابت سخت تر شد. الان اگر شما بخواهید شهرتي  در این حرفه به دست بیاورید کار بسیار سختی است، به همين خاطر است كه امروز ديگر هيچ نام ونشاني از خيلي از چهره هاي ترانه سرايي پركار ان روز ها نيست كساني ماندند كه واقعا خوب بودند مثل يغما گلرويي و افشين يداللهي .(البته دیگران هم که فعالیت می کنند بسیار برای من قابل احترامند) در شرايطي كه من شروع به كار كردم فقط 6 ماه طول مي كشيد تا شماره تلفن يك خواننده و اهنگساز را براي پرزنت كردن  خود و ترانه ات را به دست بياوري يعني قدرت مانور در اختيار هسته مركزي و اولين كساني بود كه نزديك به اهنگساز و خواننده بودند و حمايت كمپاني ها و صداوسيما را همراه خود داشتند لا اقل براي مني كه در شهرستان بودم پيدا كردن اين لينكها و ثابت كردن خود بسيار زمانبر بود در حالي كه شما امروز روز مي توانيد مطرح ترين اهنگسازها و خوانندگان را مثلا در خانه ترانه كنار خود ببينيد و ارتباط داشته باشيد البته اين را بگويم امروز به اين نتيجه رسيدم كه صرف داشتن ارتباط مهم نيست چون در نهايت اين كلام يك ترانه سراست كه سد هر مافيايي را مي شكند و موقعيتش را تثبيت مي كند اما ان زمان خيلي سخت بود و اصلا با شرايط ترانه سراهاي امروز از جهت ارتباط برقرار کردن و پرزنت کردن قابل مقایسه نيست!  کمپانیها روی چهره های مورد اعتماد خود مانور می دادند صدا سیما هر ترانه ای که می فرستادم را رد می کرد و فقط به شاعران نور چشمی خود مجوز می داد ، کسی به من اعتماد نداشت ، شايد هم ترانه هايم  خوب نبود ولی عشق ترانه در من فوران می کرد.با خودم به این نتیجه رسیدم در این شرایط یا نباید کار کرد یا باید خیلی خوب باشی تا بتوانی کار کنی و دوام بیاوری. روزی 15 ساعت می نوشتم و پاره می کردم. درس و دانشگاهم یک سال عقب افتاد. زندگی ام را پای این کار گذاشتم و سعی کردم نداشتن ارتباط را با پشتکار جبران کنم.كه همان ضامن موفقيتم شد شكسپير مي گويد: بودن يا نبودن مسئله اينست !نمي دانم اگر اين حرف را كسي جز شكسپير مي زد آيا تا اين حد ماندگار مي شد يا خير به هر تقدير من ترانه سرايي بودم كه كلامم جلو تر از شهرتم حركت مي كرد به همين خاطر در ديروز گمنامی فواد حجازي و عليرضا عصار به من اعتماد کردند و پای ترانه ام ماندند البته از این نکته هم نباید غافل شد که سیاستی وجود دارد که بعضی ازحرفه ایها از غیر حرفه ای های مستعد استفاده می کنند تا هزینه هایشان را پایین بیاورند بسیار دیده ایم و شنیده ایم خیلی از خوانندگان  مطرح خارج از کشور برای پایین اوردن هزینه کنسرتهایشان از نوازندگان نمادین و کم خرج تر استفاده می کنند که البته این قضیه در دراز مدت آفت موسیقی خواهد شد البته در مورد من فکر می کنم کلامم پشتوانه همکاری دیگران با من بوده نه مسئله ای را که ذکر کردم ،امروز كلامم و شهرتم هم عرض هم پيش مي روند كه اين مسير معقول تريست نسبت به گذشته كه البته هر هنرمندي ناگزير است كه این دوران گذار را سپری کند تا به حق خود برسد   

 

س- چرا کتاب چاپ نکردید؟ شاید به این صورت هم معرفی می شدید؟

ج- من در ضمن اينكه به دوستاني كه مبادرت به چاپ ترانه هايشان مي كنند احترام مي گذارم اما شديدا  با چاپ  مجموعه ترانه  قبل از اجرا و شناخته شدن ترانه توسط مردم مخالفم! شما در بهترین حالت اگر 5000 تيراژ داشته باشید و 10 بار هم تجدید چاپ شود 50000 نسخه فروخته اید و به همین اندازه دیده شده اید! تازه در بهترین حالت، اما یک موزیک ویدئو حداقل در یک هفته 2 میلیون بیننده دارد، در ضمن هر کسی می تواند هر ترانه اي  كه  تنها مشكل مميزي نداشته باشد با هزینه کم چاپ کند كه من به اين شخص به هيچ وجه عنوان ترانه سرا نمي دهم در كتاب شما در بهترين حالت صرفا يك محاوره نويس لقب مي گيريد ترانه سرا عنوانيست كه به صاحب اثر بعد از اجراي كارش داده مي شود  شما در چاپ كتاب خودت در اكثر موارد سرمايه گذاري مي كني البته شايعه اي هم وجود دارد كه خيلي ها  رايت كتابهايشان را به كمپاني مي دهند تا كتابشان چاپ شود و اين دقيقا شباهت به كار ترانه سرايي دارد كه بابت اجراي ترانه اش پولي دريافت نمي كند...! در ضمن در کتاب شما نمی دانی که کدام ترانه را برای چه کسی نوشته ای؟ اما در ترانه سرایی یاد می گیری که برای شخصیت صدای خواننده بنویسی. از چه واژه هایی استفاده کنی، یاد می گیری که چه کلماتی ستیز آوایی ایجاد می کنند، کدام کلمات در دکلماسیون زیبا هستند و در اجرا خوب در نمی ایند  این چیزها را من در تجربه هاي اجرايي یاد گرفته ام. از طرفی بسیاردیده شده دوستانی که مبادرت به چاپ کتاب می کنند و چون خودشان در انتخاب شدن اثرشان دخل و تصرفی ندارند و از قبل نمی دانند که چه کسی قرار است این کلام را اجرا کند در اجرا بسیاری از ابیات ترانه هایشان حذف می شود در حالی که در ترانه سرایی ِ صرف ، این اتفاق به حداقل می رسد و گاهی دیده شده اهنگساز و خواننده دو یا سه ترانه  را ازکتابی تلفیق می کنند تا ترانه باب دل خود را به اجرا در بیاورد که در اکثر موارد سبب دلخوری صاحب اثر می گردد من اعتقاد دارم ترانه سرايي رندم نيست و شما فرصت اشتباه نداريد  در حالي كه در چاپ كتاب رندم وجود دارد محاوره نويس اثرش را چاپ مي كند و اين اهنگساز و خواننده است كه كلام را انتخاب مي كند و اجرا مي كند در حالي كه ترانه سراي حرفه اي خودش در توليد اثرش نقش محوري ايفا مي كند و همه اينهايي كه گفتم هيجان ترانه سرايي را براي من به مراتب نسبت به محاوره نويسي وچاپ كتاب قبل از اجرا بالاتر نگه مي دارد من اعتقاد دارم كه كه يك ترانه سرا بهتر است بعد از موفقيت چند ترانه اش دست به چاپ مجموعه ترانه هايش بزند خيلي از ترانه سرایان تازه کار متاسفانه هنوز متوهم شرايط سالهاي 76 تا 80 هستند و فكر مي كنند چاپ مجموعه ترانه مثل ان سالها براي ترانه سرا موفقيت كسب مي كند در ان سالها كمپاني دارينوش بيشتر دست به اين كار مي زد و راهش را به خوبي مي دانست در مجوعه آثاري كه از خوانندگان مختلف وارد بازار مي كرد اگر خاطرتان باشد چهره هاي محبوبي چون مرحوم خسرو شكيبايي و پرويز پرستويي لابلاي اجراي ترانه ها دكلاماسيون مي كردند و اين يعني فروش و محبوبيت يك كمپاني ، حدس باقي ماجرا فكر مي كنم كار ساده اي باشد ...

س- از همکاری با آن ور آبی را راضی هستی؟ همین راه را ادامه می دهی؟

ج- من با صداهایی کار کردم که حافظه تاریخی 3 نسل از مخاطب فارسی را به دنبال خود دارند و در موفقیت ترانه هایم نقش داشتند در مورد ادامه راه باید بگویم این یک معادله ساده است، ما 5 خواننده عالی داریم که همیشه در بورس هستند و همه آنها  در آستانه 60 سالگی قرار دارند! آنها نهایتا" 5 يا 10سال دیگر می توانند بخوانند، برای همین هم تمرکز من فقط آن طرف نیست، با بچه های داخل هم کار می کنم.

س- شما سال 82 وارد خانه ترانه شدید. بعضی از دوستان ترانه سرا می گویند که شرکت در این جلسات هیچ سودی ندارد و کسانی که این جلسات را برگزار می کنند فقط به فکر این هستند که خود را نشان بدهند. آیا این گونه است؟ آیا این جلسات هیچ تاثیری روی شما نذاشته است؟

ج- اگر بگویم برای خود من دو وجهی بود شاید باورت نشود، الکی و همدم را که الان می شنوید خیلی از نظر زبان و شیطنت به ترانه اشتباه بود (تو به خیر ما به سلامت )که سال 81 (قبل از ورودم به خانه ترانه ) کار کردم نزدیک است، در ان سالها با موفقیت ترانه اشتباه بود در آلبوم و کنسرتها و استقبال مردم از این ترانه به خط و تایپی  از ترانه رسیدم که اوجش را بعدها در ترانه هایی که بالا نام بردم تکرار کردم در ان سالها با دوستانی که موسیقی زیرزمینی کار می کردند و در سبکهای راک و هوی متال فعالیت می کردند آشنا بودم و سعی کردم زبان مناسبی برای این سبک از موسیقی در ترانه را پیدا کنم که اوجش را بعدها در ترانه هایی مثل دکتر ، تمکین ، شک و با تمام وجود غمگینم و... که در خانه ترانه شنیده اید  از این بین تنها این اخری توفیق اجرا با شاهین - ن  را پیدا کرد در واقع ورود من به خانه ترانه به نوعی مصادف بود با تجربه کردن سبکهای مختلف ترانه خاطرم هست اولین ترانه مدرنی را که با اولین حضورم در خانه ترانه خواندم به شدت مورد تشویق قرار گرفت و احساس کردم مسیر را درست رفته ام ، در آن زمان خیلی ها هنوز درگیر واژ ه هایی چون  پیچک و رازقی و هرم  بودند  که ما مدرنیسم را به خانه ترانه تزریق کردیم.

س- شما و چه کسانی؟

 خیلی ها بودیم من در کنار مهسا ناجی ، نادر بختیاری ، نیما کوکلانی ، ، کوروش سمیعی ، مهیار کاظم زاده ، والبته یغما که جزو موسسین خانه ترانه بود و سبک خودش را داشت  البته مخالف هم زیاد داشتیم  مخالفت هایی که گاهی به درگیری منجر می شد!

ج- بحث بر سر چه بود؟

من می گفتم موسیقی مثل اکسیژن است و هر گروه سنی می تواند از آن و در ژانرهای مختلف استفاده کند. ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری آن زمان مریدان زیادی در جلسات داشتند. من می گفتم حتی بابک روزبه در "ژانر خودش" خوب می نویسد. این قیاس مع الفارغ است که "دیوونه دیوونه" بابک روزبه را با " کیوکیو بنگ بنگ" زویا زاکاریان مقایسه کنید! موسیقی ژانرهای مختلف دارد و هر کس به واسطه ذائقه اش ژانر مورد علاقه اش را پیدا می کند. متاسفانه بخاطر شرایط بیمار گونه موسیقی عده ای سر و صدا کردند و کارهای به اصطلاح سطحي دیگران را دلیل کم کاری خودشان می دانستند! مصاحبه های زیادی از قديميهاي ترانه سرايي كه بعد از انقلاب در ايران ماندند و سالهاي اغارين آزادي موسيقي پاپ دوباره شروع به فعاليت كردند  می خواندیم که می گفتند ما کم کاریم چون منتظریم حباب ها بروند! که به این حرف نقد دارم یعنی چه؟ کسی که کار خوب ارائه بدهد حتما شنیده می شود. اما بحث اصلی منتقدین این بود که این سبک از زبان ترانه نیست و قابلیت اجرایی ندارد و خب ما هم اعتقاد خود را داشتیم

 من تقریبا از همان اوایل  تاسیس خانه ترانه وارد جلسات  شدم قبل تر در فرهنگسرای ابن سینا و بعدها در فرهنگسرای شفق و تقریبا جزو پیشگامان ترانه های مدرن بودم. نمی توانم بگویم تاثیری داشت یا نه، دیگرانی که از من عقب تر بودند می توانند بگویند. چون خیلی ها بعدها به این سبک روآوردند ولی این وسط یک مسئله وجود داشت و این بود که ما ترانه را پشت تریبون می خواندیم و تشویق می شد اما وقتی می خواستيم براي اجرا پيشنهاد كنيم چون ظرف و مظروف هماهنگ نبود به مشكل بر مي خورديم ترانه هاي ما در خانه ترانه از يك روحيه كاملا مدرن و نزديك به موسيقي راك برخوردار بود ولي ما مي خواستيم انها را به صداهاي پاپيولار به اجرا در بياوريم  بعضی از دوستان ترانه سرا سعی داشتند این سبک از ترانه را با صدای خود به اجرا در بیاورند ولی چون صدا و اهنگسازیشان به قدرت و جدیت ترانه هایشان نبود به بن بست می خوردند ما سبكي از ترانه را كار مي كرديم كه خیلي از موسيقي ان روزها جلوتر بود آن موقع گروه های زیرزمینی هم شعر های حافظ و مولانا را با موسيقي انچناني خود می خواندند. در حالي كه نسل ما كلام مناسب ان سبك از موسيقي را خيلي جلوتر از رپرها و راكرهاي امروز در خانه ترانه مي سرود و صد افسوس كه با موسيقي مناسب خود عجين نبود يا در آن سالها موسيقي مناسب خود را پيدا نكرده بود شكل بي قاعده  و پر از ضعفهاي تاليف و مشكلات فني ترانه اي كه در ان سالها ما كار مي كرديم را امروز كساني دیگر دارند اجرا می کنند ترانه هایی که در خانه ترانه محبوب مي شد در بیرون از جلسات اصلا استقبال نمی شد. دوگانگی بوجود آمد.بعضی ها می گفتند اصلا اعتقادی به جریان بازار نداریم، خودشان را بالا نگه می داشتند، می گفتند ما خوبیم ومارکت اشتباه می رود. مارکت باید سمت ما بیاید.من همیشه گفتم که بايد، 20 میلیون هزینه کنید و آلبومتان را خودتان تولید کنید و بخوانید و بگویید این درست است، چطور می توان با هزینه دیگران تفکرات خود را ارائه داد!؟

یک مثال از کارهای خودم می زنم، ترانه "خدا با ماست" که به" خدا با ما نشسته چای می نوشه" معروف شده یک ترانه جلسه ای و خانه ترانه ای بود که بعضی از مردم درکش نکردند...! در حالي که دو ترانه الكي (من فقط عاشق اينم ) و همدم (خود آزاری) در دوسال پياپي از نگاه شبكه من و تو و و مخاطبينش وسایتهای معتبر مختلف عنوان ترانه سال را به خود اختصاص دادند به خصوص ترانه الكي كه به عنوان عاشقانه ترين ترانه سال و پر دانلود ترين ترانه فارسي را هم در سايتهاي مختلف از ان خود كرد در حالی که از نظر من از بعد تکنیکال وایده ئولوژیک به هیچ وجه این دوترانه در حد و اندازه خدا با ماست نبودند وقتی بهترین ترانه تو از نظر خودت در نظر مردم بدترین می شود و متوسطهایت اول می شوند حتما یکجای کار ایراد دارد و تو به عنوان خالق هر 3 اثر به فکر فرو می روی که تو اشتباه کرده ای یا جامعه ای که صادق هدایت و فروغ و شاملو رو پشت سر گذاشته استهاله فرهنگی شده که معنای استعاره و غیره را درک نمی کند ؟!

به هر تقدیر خوبی خانه ترانه در این بود  که ما فارغ از هر زنده باد و مرده باد تازه ترین دستاوردهای تکنیکی خود در زبان و مفهوم را با همترانه ای ها قسمت می کردیم به این صورت که وقتی من ترانه ای جدید می خواندم انگیزه ای می شد تا دیگری جلسه بعد کاری بهتر از من بنویسد و وقتی دیگری ترانه می خواند که مورد استقبال قرار می گرفت انگیزه ای می شد تا من بنویسم که از این نظر 100% موثر بود. که امیدورام خانه ترانه دوباره به روزهای اوج خود برگردد

 

س- در مورد ترانه مدرنیسم گفتی. از مدرنیسم در ترانه بیشتر بگو. یکی از خصوصیات ترانه های افشین مقدم شیطنت هایی است که زیاد دیده می شود مثل " دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری" که یک جور اذیت کردن را عاشقانه بیان می کند یا استفاده از کلماتی که تا الان در ترانه استفاده نشده مثل "خود آزاری". آیا منظورت از مدرنیسم همین شیطنت ها یا استفاده از کلماتی است که تا کنون استفاده نشده؟

ج- مدرنیسم در معنی لغت یعنی سبک جدید فکر می کنم این سخن نیچه باشد که می گوید مسائل هستی هیچگاه تغییر نمی کنند عشق – امید و ارزو ، انتظار، خشم همیشه وجود داشتند و خواهند داشت فقط نگاه مولف به این مسائل تفاوت بوجود می اورد یکی دوست دارد عشق را درنیاز عاشق و ناز معشوق ببیند دیگری همسانی و برابری عاشق را در کنار معشوق هدف قرار می دهد درآن سبک ترانه ای که ما کار می کردیم جدا از مفاهیم تازه در ژرف ساخت و جهان بینی اثر ، در روساخت و زیان از شبکه واژ ه گانی استفاده می شد که قبل از ان در هیچ ترانه ای به کار نرفته بود و شنیده نمی شد خلاصه همه چیزش جدید بود شما را ارجاع می دهم به کتاب از لاله زار تا جمهوری که اکثر ترانه های ان کتاب تلاش دوستان ترانه سرایی است که سعی داشتنتد مدرنیسم را وارد ترانه کنند 

س- یک بحثی در خانه ترانه کردی و آن این بود که گفتی ترانه پیشرو 40 سال اخیر را من نوشتم و خیلی ها علیه تو موضع گرفتند؟

ج- البته شاید بهتر باشد اصلا به این سوال جواب ندهم چون اولا چنین چیزی اصلا صحت ندارد و من هیچوقت چنین جمله ای را نگفتم از طرفی فکر می کنم مخاطبین نشریه شما شاید چندان علاقه مند نباشند که ااتقاقات و بحثهایی که در بین ترانه سرایان پیش می آید را دنبال کنند اما برای روشن شدن ذهنیت خودت توضیح می دهم من گفتم این روزها برای من به عنوان ترانه سرا جریان سازی مهمتر از صرف نوشتن است یعنی در اکثر موارد به این فکر می کنم که دفتر ترانه ایران چه گذشته ای دارد و من به عنوان ترانه سرا چه برگ زرینی می توانم به ان اضافه کنم مثال زدم از ترانه نقاب و تصور کن و شطرنج گفتم قبل از این ترانه ها ترانه های اجتماعی سیاسی دفتر ترانه این مرزو بوم حول و حوش مسائل مربوط به زمان خود بود مثال زدم از ترانه هایی مثل بن بست ، جنگل ، بوی خوب گندم و غیره بعد گفتم ترانه ای مثل نقاب در ژانر اجتماعی سیاسی مسبوق به سابقه نبوده و برگ تازه ای را دفتر ترانه اضافه کرده است و می خواستم این مطلب را به دوستان منتقد منتقل کنم که وقتی ترانه ای را می شنویم قبل از اینکه سریعا به سراغ نقد زبانی برویم ابتدا به ساکن ببینم در طول و عرض خود ایا حرف و نگاه  تازه ای دارد یا خیر به همین خاطر روی ترانه من عاشق کسی ام بحث شد من خواستم این نگاه از نقد را منتقل کنم که دوستانم بد برداشت کردند و فکر کردند من قصد تبلیغ خودم را دارم ...! من شدیا احساس می کنم زیبایی شناسایی منتقدین ما یک مقدار نخ نما شده است و نیاز به این داریم که به ترانه از زوایای تازه تری غیر از وزن و قافیه و اختلالات زبانی نگاه کنیم

س- قبول داری این حرف را که کسی تا الان این نوع ترانه رانوشته خودت نباید می زدی؟ شاید اگر شخص دیگری می گفت بهتر بود.

ج- شهیار قنبری قصه دوماهی را سال 48 نوشته است 40 سال است که فریاد بر می آورد سراغاز ترانه نوین قصه دوماهی است و کسی نمی گوید آقا چرا خودت می گویی ؟!به نظرم گفتنش ایرادی ندارد در ترانه خداباماست هم مخالفین و منتقدین همین را می گفتند ! می گفتند خودت نگو ساختار شکن بگذار ما بگوییم اینکه من در دفاع از ترانه ام در جواب منتقدی بگویم مسیر نقدت اشتباه  است چون تجربه اینکاررا نداری ناراحت کننده است اما کسی ایراد بیجا و بی مورد از ترانه ام بگیرد ناراحت کننده نیست؟ و نباید جوابی به او بدهم ؟ مطمئن باشید 80 درصد کسانی که از جوابیه من در مورد  ترانه خدا باماست ناراحت شدند کسانی بودند که دوست نداشتند این موفقیت به پای من نوشته شود به همین خاطر تا می گویم ساختار شکن می گویند چرا خودت می گویی ؟  مطمئن باشید ترانه  سرایی که از سال 82 در کنسرتها معرفی می شود و در 5 سانس کنسرت 15 هزار نفر تشویقش می کنند و دو سال پیاپی ترانه هایش از نگاه مردم هم اول می شوند هم زرشک طلایی دریافت می کند به درجه ای از ظرفیت سازی رسیده است که نخواهد در یک مکان 300 نفری از خود بیخود شود و تبلیغ خودش را کند. از طرفی  گاهی مواقع برخوردهای حرفه ای لازمه کار هر ترانه سرا است کسی که 8 سال تجربه رفتن به خانه ترانه و بیش از 10 سال تجربه کار حرفه ای را دارد به خوبی می فهمد چه کسی قصد شیطنت دارد؟ چه کسی از سر بی تجربگی نقد می کند؟ و چه کسی واقعا صادقانه نقد می کند؟! خیلی از عکس العملهای من بر می گردد به شناختی که از منتقدم دارم  

س - به نظر می رسد تا حدی با نقدهایی که در جلسات می شود مشکل داری؟

ج- هنوز بعد از 9 سال که از سابقه ی خانه ترانه می گذرد منتقدین سر جزئی ترین مسائل با هم به تفاهم و اشتراک فکری نرسیده اند این مشکل زیبایی شناسیست زیبایی شناسی هر کس با دیگری فرق دارد اما یعضی چیزها جزو بدیهیات است مثلا اینکه با هم به این تفاهم برسیم که هر ترانه را باید با منطق درونی خودش نقد کرد

س- شما همیشه اعتقاد داشتید که ترانه وابسته به موسیقی است، اما فکر نمی کنید که ترانه روی کاغذ هم باید ترانه باشد؟ از ترانه های خودت مثال می زنم. ترانه همدم را که روی کاغذ می بینیم به دل می نشیند مخصوصا جایی که نوشتی"کنارم هستی و انگار، همین نزدیکیاس دریا، مگه موها تو وا کردی؟ که موجش اومده اینجا". اما ترانه هایی که در خانه ترانه از تو می شنویم فاقد این امتیاز هستند.

ج- البته خودم نه ولی مطمئنا دوستانی که من و ترانه ام را می شناسند به جمله اخر تو ایراد وارد خواهند کرد که گفتی ترانه هایی که در خانه ترانه می خوانم فاقد این امتیاز است چون همه عکس این حرف را می زنند از طرفی این بحث خانه ترانه وقتی از طرف شخصی مثل تو که یکی از اعضای ثابت ان هستی مطرح می شود  ممکن است جریان مصاحبه را یک مقدار شخصی کند که بر می گردد به پشت پرده من و اعضای خانه ترانه ...! این حرف درستی نیست که من در خانه ترانه فقط باید ترانه متفاوت بخوانم الکی ، همدم ، پلک و خدا باماست قبل از اینکه امروز به اجرا در بیایند و به این موفقیت نسبی دست پیدا کنند طبق تاریخ سرایش به ترتیب روزی در خانه ترانه خوانده شده بودند و به شدت مورد تشویق قرار گرفته بودند خب من در بعضی از ترانه هایم ممکن است ضعیف تر عمل کنم در بعضی قوی تر شما حافظ هم که می خوانید بعضی غزلیاتش بهتر از دیگریست ، مقایسه من با خودم هیچ ربطی به خوانش ترانه من در خانه ترانه و اجرای ترانه ام  در بیرون از این مکان ندارد به شدت و ضعف خودم از نظر زبانی و عاطفی بستگی دارد به هر تقدیر من فکر می کنم ترانه ای که روی کاغذ شاعرانگی داشته باشد ترانه نیست ، شعر محاوره است. من در مورد ترانه حرف می زنم، موقع ترانه نوشتن به این فکر می کنم که این ترانه با صدای فلان خواننده چه فرمی می شود؟ چه ترجیع بندی باید داشته باشد؟ همه اینها قدرت مانورم را در انتخاب واژ ه و تصویر محدود می کند من این روزها دیگر ترجیح می دهم ترانه ام اجرای موفق داشته باشد تا اینکه صرفا روی کاغذ شاعرانه باشد و در اجرا نا موفق، البته اگر به این توفیق دست پیدا کنم که به قول تو مثل همدم هم روی کاغذ زیبا باشد هم در اجرا قطعا کوتاهی نخواهم کرد زیباترین ترانه های این مرزو بوم روی کاغذ از بعد شاعرانگی پس از اجرا مهجور ماندند و شنیده نشدند ترانه پرسه ( پرسه در خاک غریب ) سروده ایرج جنتی عطایی از نظر تکنیکی و بعد جهان بینیک کجا و ترانه (ای که بی تو خودمو) کجا اولی مهجور ماند و دومی جاودانه شد و هنوز هم که هنوز است در کنسرتهای خوانند ه اش اجرا می شود و مردم یک صدا این ترانه را با هم می خوانند تجربه ثابت کرده هر چه قدر کلام سهل و ممتنع تر و ساده تر باشد در اجرا موفق تر و ماندگار تر خواهد بود باید ببینیم هدف ترانه سرا از سرودن ترانه چیست ؟ پر واضح است ایرج جنتی عطایی هنگام سرایش ترانه پرسه دنبال هیت شدن نبوده است و مخاطب خاص را هدف قرار داده است که از این بعد ترانه موفقی است بعضی از ترانه ها این اقبال را دارند که هم مخاطب خاص را فتح می کند هم مخاطب عام را مثل ترانه پل که البته نباید نقش سینمای ان زمان را در مطرح شدن خیلی از این ترانه ها بی تاثیر دانست خود کلام به ما می گوید با چه منطقی نقدش کنیم کلام تجاری هیچ ادعایی از خودش ندارد و دنبال شاعرانگی مدنظر دوستان منتقد نیست ولی متاسفانه باز می بینیم که جریان نقد به سمتی می رود که ان ترانه  به هیچ وجه پتانسیلش را ندارد توجه داشته باشیم که منظور از ماندگاری این نیست که چهل سال ، بعد از اجرای ان ترانه عده ای ، احتمالا بعضی از منتقدین در یک کافی شاپ دور هم  جمع شوند و مشغول شنیدن موسیقی باشند و به نا گاه بگویند عجب ترانه ماندگاری و عجب اثر درخشانی ! منظور از ماندگاری سلطان قلبهاست  که در پشت ترافیک اکاردئون زن خیابانی می نوازد و تو به عنوان مخاطب و کسی که با این اثر درخشان نوستالژی داری به نوازنده اش پول پرداخت می کنی تا باز بنوازد فراموش نکنیم ترانه را مردم کوچه و بازار ماندگار می کنندنه منتقدین ...!

س- من می گویم همه را بگو! تو یک شعر عاشقانه داری که از واژه "آرژانتین" درآن استفاده کردی می شود آن را بگویی؟

ج- اسم این ترانه شک هست : تو دیر کردی و به من گل میدی/ هزار تا فکر به من سنگ انداخت

چشم من از گریه مثل اون شب شد/ که تیم محبوب من آرژانتین باخت

س- همین است! من می گویم در تمام اشعار تو این شاعرانگی و اتفاقات باشد!

ج- نمی شود! سخت است! مگر شاملو همه شعر هایش خوب است؟ مگرحافظ همه غزلهایش زیباست؟ بعضی چیزها اتفاق است، مثل اتفاقی که برای ترانه الکی افتاد و من اصلا فکرش راهم نمی کردم که تا این اندازه گل کند. به هرحال توانایی من هم محدود است، شاید برای من هر سه سال یکبار چنین اتفاقی بیفتد!

از طرفی این زیبایی شناسی توست که این بیت را زیبا می بینی دیگری برخورد کرده ام که اصلا می گوید بیت خنده داریست و اصلا این چه ترانه ایست ؟! خب فکر می کنی من به عنوان خالق اثر در برخورد با دو جنس از نقد و دو جنس از مخاطب وظیفه ام چیست ترانه شک را می نویسم که مخاطب جدی ترانه دوست داشته باشد الکی را هم برای قاطبه مردم می نویسم مشکلی که وجود دارد اینست که منتقد من به جای اینکه ترانه مورد علاقه خود را در آثار من پیدا کند از من بابت اینکه ترانه دلخواه گروهی دیگر از مخاطبم را نوشتم انتقام می گیرد  

س - اینکه افشین مقدم ساده می نویسد را کنار بگذاریم، مطمئنا" گاهی اوقات خورند جامعه ما طوری است که باید یک ترانه ساده بشنود، و گاهی هم باید با کاری که دارای پیچش است و مخاطب را وادار به فکر می کند مواجه شود. گاهی اوقات متعصبانه نگاه می کنم و فکر می کنم شاعری شعری را می نویسد که شاید در طی 20 سال همچین اتفاقی برایش نیفتد، نباید وجهه اش در جلسات خانه ترانه به هیچ قیمتی خدشه دار شود و بعضی ا ز ترانه ها نباید از دهان تو و بنام تو از پشت تریبون اجرا شود.

ج- فکر می کنم ما در تعریف خانه ترانه باهم مشکل داریم خانه ترانه از نظر تو یک جریان جدا از مارکت است، از نظر من مقریست که قرار بود روزی تمام ترانه سرایان حرفه ای مارکت در آنجا تریبون داشته باشند قرار بود هر صندلی یک کرسی تلقی شود و هر فرد دارای یک حق رای ، خب نگذاشتند به ثبت برسد و حاشیه های خود را پیدا کرد این توهم بعضی از دوستان است که فکر می کنند خانه ترانه جایگاه ارزشی تری نسبت به مارکت دارد من می گویم همه ترانه سرایان مارکت به خانه ترانه مفهوم می بخشند در این بین یکی بازاری کار می کند دیگری هنری در شرایط دمکراسی خانه ترانه هیچ کس حق ندارد برای دیگری خط مشی تعیین کند این حرف مثل این می ماند که من به علی ایلیا بگویم شما حق ندارید در خانه ترانه ، ترانه ( قرار نبود هی چی قرار نیست بشه ) را که سروده توست و بسیار زیباست را پخش کنی و برای چی از پشت تریبون چنین ترانه بازاری با ریتم شش و هشت را پخش کردی ؟ اگر خاطرت باشد در نقد همین ترانه گفتم اساسا قرار نیست تمام ترانه های ما تفکر بر انگیز باشد بعضی مواقع مخاطب نیاز دارد فقط به صورت سطحی با یک اثر برخورد کند و دوست دارد موسیقی را بشنود و فیلمی را ببیند که اصلا او را به فکر فرو نبرد و با سطح مخاطب از نظر احساسی ارتباط برقرار کند تا عمقش ...

.

س- مسئله دیگری که به نظر می رسد این است که بنظر می رسد افشین مقدم خیلی به ادیت ترانه توجهی ندارد. در ترانه خدا با ماست ((بیکارم و گندمزارم)) از نظر قافیه ایراد دارند یا ((همیشه هیچ وقت اینطور نبودم)) یا در ترانه الکی که در ابتدای همه ابیات از تکیه کلام ((من قفقط عاشق اینم)) استفاده شده اما در ادامه شاعر همه چیز می خواهد. آیا این ایرادات تعمدی است؟

ج- اتفاق جالبی که از چند سال قبل متوجهش شدم برخورد دو پهلوی دوستانم قبل از اجرای ترانه هایم و بعد از اجرای ترانه هایم است اولین بار در ترانه بغض با صدای علیرضا عصار و موسیقی شهرداد روحانی  این مسئله برایم اتفاق افتاد خاطرم هست سال 83 این ترانه را در خانه ترانه خواندم و تقریبا سالن یکپارچه تشویق بود و حتی تعدادی از دوستان خواهش کردند که روی کاغذ این ترانه را داشته باشند مجری جلسه سعیدامیر اصلانی بود که گفت خیلی قشنگ بود البته ان موقع به جای مصرع به پای صحبتم بشین ، به پای حرفم بنشین قرار داشت که در اجرا به صورتی خوانده شد که تفاوت زبانی ایجاد شد دو سال بعد یعنی وقتی سال 85 این ترانه وارد بازار شد همان دوستان چنان این ترانه را زیر نقد بردند که باورم نمی شد کار به جایی رسید که تمسخر می کردند و می گفتند  بند : تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی / به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی ... بی معناست و گویی آشغالی در چشمم گیر کرده که انتظار دارم معشوق با فوت کردن آشغال را بیرون آورد در حالی که در خوانش سال 83 در خانه ترانه وقتی این بند را خواندم وسط ترانه همه تشویقم کردند یکی از ترانه سرایان مطرح به من خبر دادند که میهمان سمیناری در اصفهان بودند و این ترانه را فاقد ارزش هنری دانستند ولی مردم در اجرای کنسرتها پیام دیگری برای من داشتند خدا باماست ترانه ای بود که سال 85 در مراسم بزرگداشت بابک بیات در خانه ترانه خوانده شد و بی نهایت مورد تشویق قرار گرفت بعد از اجرا تمام دوستانی که به من می گفتند که بند ( ملخ افتاده توی خرمن گندم / منم مثل همه از کار بیکارم / به جای داس شونه توی دستامه / فقط به فکر گندمزار موهاتم ) بیت زیبایی است و گور بابای قافیه  تصویرت را خراب نکن و ... شدند منتقد جدی این ترانه این اتفاق در مورد ترانه الکی هم افتاد دوستان نزدیکم قبل از اجرا عاشق این ترانه بودند اما بعد از موفقیت این ترانه منتقدم شدند حتی دوستانی خبر دارم بابتش به من تبریک گفتند و اما در محافل خصوصی می گفتند یعنی چی الکی بگم جدا شیم ؟ یا یعنی چی کار و بار زندگیم و بذارم برای فردام ؟ خلاصه اینکه من طی این سالها یاد گرفتم نه باتشویق کسی غره شوم نه با نقد کسی اعتماد به نفس خودم را از دست بدهم در این روزها که دورنگی های بسیاری را ازدوستان نزدیکم می بینم سعی می کنم به خودم ،قلمم و تجربه ام اعتماد کنم تا کسی دیگر ...

در مورد بیکارم و موهاتم بارها توضیح داده ام به خاطر وفاداری به مفهوم و تصویر قافیه را شکسته ام ، ازبزرگان شعر کلاسیک و بزرگان ترانه مثالهای زیادی وجود داردکه  به خاطر حفظ مفهوم و تصویر گاها دست به شسکت قافیه زده اند ، همیشه ، هیچوقت دو قید هستند در دستور زبانی فارسی اوردن دو قید در یک جمله پسندیده نیست و به نوعی غلط است و کسی تا کنون این کار را نکرده است من تعمدا برای اینکه تاکید بیشتری را در مفهوم  نشان دهم( مبنی بر اینکه نه همیشه نه هیچوقت این طور نبودم و این حس و حال را نداشتم)  این دو قید را به صورت پارادوکسیکال در کنار هم قرار دادم جمله طوریست که با خوانش هر کدام از این قیدها معنا پیدا می کند چه بگوییم همیشه اینطور نبودم ، چه بگوییم هیچوقت اینطور نبودم ،حال که این دو قید ماضی استمراری را در یک جمله قرار دادم حتما هدفی تکنیکال داشتم ولی ذهن تنیل به جای فکر کردن فقط به دستور زبانی که به صورت طوطی وار حفظ کرده رجوع می کند و می گوید غلط است در حالی که ترانه امروز این قواعد را بر نمی تابد به قول فروغ فرخزاد که می گوید مهجور ترین واژه ها نباید دور انداخته شوند و می توانند در شعر مورد استفاده قرار گیرند و یا در کتاب گفتگوی شاعران به نقدی که در مورد وزن و شکستهای وزنی اثرش صورت می گیرد پاسخ می دهد وزن با کلمات من است نه کلمات من در وزن فکر می کنم می توانیم در شعر و ترانه امروز شناور تر عمل کنیم من هر جا احساس کنم عاطفه کلام و تصویرم مزاحمی به اسم وزن و قافیه دارد این مزاحم را از سر راه بر می دارم این مانیفست من است

در مورد ترانه الکی ( من فقط عاشق اینم ) باید بگویم شعر ریاضی و هندسه نیست ترانه  عاطفه است این برخوردهای معادله ای و خشک هندسی با یک ترانه عاطفی ما را به جایی نمی برد این قاعده که از آن یاد کردید ممکن است در نقد شعر کاربرد داشته باشد اما شامل تکیه کلام نمی شود به طور کلی اعتقاد دارم تکیه کلام ها از این قاعده مستثنی هستند تکیه کلام برگ برنده یک ترانه است و باعث می شود اگر خوب به کار گرفته شود یک ترانه سالهای سال ماندگار شود من در ترانه الکی به این تکیه کلام رسیدم که ترانه ام را زمزمه پذیرتر و شناسنامه دار تر کنم  شما می گویید وقتی در ترانه گفته می شود من فقط عاشق اینم این فقط مطلق است و نباید تصاویر دیگری ساخته می شد و چیزهای دیگری به میزان علاقه مندیهای عاشق این ترانه اضافه می شد فکر می کنم این برخورد بیش از حد خشک و جدیست با این ترانه که سراسر عشق و عاطفه است . به هیچ وجه قصد توجیه نقدهایی که به من و ترانه می شود را ندارم و البته اعتقاد دارم گاهی مواقع هم مرتکب اشتباه می شوم پاره ای از هیجانات به ترانه سرا هنگام سرایش ترانه غالب می شود که کنترل کردنش سخت است مثلا 40 سال است که می شنویم ( از تو این شیشه ای ِ همیشگی خورشید مقوایی سر می زنه ) که به نظر من در ان ترانه فاخر و پر از تصاویر عالی مصرع : از تو این شیشه ای همیشگی خیلی مبتدیانه و ناشیانه نوشته شده است انهم وقتی می دانیم خالقش اسطوره ترانه سرایی است

س- امروز رابطه بین شاعران تا حدودی کدر شده، یغما گلرویی و روزبه بمانی در نشریات با هم بگومگو می کنند، دوستانی که سابقه شعر دارند و باید الگوی جوان ها باشند دست به تخریب جلسات خانه ترانه می زنند و شعر در مقابل شعر می ایستد! نظرت در مورد این اتفاقات چیست؟

ج- این اتفاقات همیشه بوده، ما که جوانیم، بزرگان ترانه هم  با هم دعوا می کنند. آنها هم زیر آب ترانه سراهای جوان را می زنند! به ظاهر به ما می گویند: فرزندان ما!! اما در باطن ...

5 سال پیش  در جلسه ای با جوی بسیار سنگین یکی از اسطوره های ترانه سرایی میهمان تلفنی ما بود که حدود 100 نفر از ترانه سرایان مطرح و غیر مطرح در آن جلسه حضور داشتند و از طریق تلفن با آقای اسطوره صحبت می کردیم، قبل از جلسه ایشان گفته بودند: حتما مرا نقد کنید. از آن جمعییت  90 درصد سوال کنندگان یا به مدح پرداختند یا سوالات کلیشه ای  پرسیدند، فقط من و روزبه بمانی نقد کردیم. وقتی نوبت من شد با مقدمه ای پر طمطراق و در نهایت احترام 2  سوال پرسیدم: اول این که چرا در بعضی از ترانه های شما بیت هایی است که در ترانه های دیگرتان هم وجود دارد علت این تکرار چیست؟ حتی در کاغذ نوشته بودم که علت این امر فقر فضا است یا تاکید بر یک جهان بینی خاص که افشین یداللهی اشاره کرد که فقر فضا را نگویم یعنی تا این حد مبادی اداب رفتار کردیم (که البته امروز می دانم که این خط فکری شاعر بوده است و ایشان هم می توانستند همین جواب را به من بدهند. البته اعتقاد دارم این امضا در کوتاه مدت جواب می دهد و لی در دراز مدت زبان را کلیشه می کند. بهتر است امضا را در جهان بینی و ژرف ساخت اثر داشته باشیم.تا در روساخت و زبان) سوال دوم این بود که چرا ترانه های شما مثل دهه پنجاه زمزمه نمی شوند؟ این ضعف ترانه سرا یا آهنگساز است یا کلا" دیگر ترانه ای مانند دهه 50 ماندگار نمی شود؟ که در کمال تعجب دیدم آقای اسطوره ناراحت شد و جواب داد که: ما کار خودمان را کرده ایم و راهمان را رفته ایم، شما ترانه کار کنید و زمزمه شوید!

من ناراحت شدم، خجالت کشیدم و... پشت سر من روزبه بمانی پشت تریبون رفت و گفت: به ما حق بدهید  انتقام چیزی که نداریم را از شما بگیریم. آقای اسطوره پرسید انتقام چه چیزی را ؟ روزبه گفت شما صداها و آهنگسازانی داشتید که ما نداریم. اسطوره گفت: ما با نسل خودمان کار کردیم و این شدیم، شما هم با نسل خودتان کار کنید و ایرج و شهیار و اردلان زمان خودتان شوید.  بعد از 5 سال تقدیر عوض می شود و خواننده های مطرحی که تا ان روز با اسطوره و همتایانش همکاری می کردند با من و روزبه بمانی همکاری خود را اغاز می کنند من و روزبه بمانی بزرگترین شاهدان عینی این ماجرا هستیم که در این رقابت کاری با پدرانمان چه زیرآب زنیها و سنگ پرانیهایی که صورت نگرفت تا این همکاری عقیم بماند انها اعتقاد دارند که به جرم ترانه نوشتن 30 سال است که کوچ اجباری را تحمل می کنند چطور می شود که عده ای با همان جرم در داخل خاک با خوانند گانی که  آنها بزرگ کرده اند  مشغول همکاری باشند؟ طرفدارانشان در فیس بوک  و سایتهای دیگر ما را پروژه های بلند مدت سیستم می دانند که خلاصه به ثمر نشسیتم تا تفکرات و ایده ئولوژی سیستم را از طریق صداهای ماندگار به گوش مخاطب برسانیم، جالب است دوستان ترانه سرای ما در داخل ممنوع الکارند ولی از نظر خارج نشینان سیستماتیک عمل می کنند البته مطمئنا از نگاه کسی که توهم توطئه دارد این ممنوع الکاری یک بازی سیاسیت  این خاطره را تعریف کردم تا بگویم ما باید از آنها درس بگیریم دعوایی که بین شهیار قنبری و ایرج جنتی عطایی پیش امده بود چه نتیجه ای داشت ؟ فکر می کنم مخاطب امروز در اثار هنرمند مورد علاقه خود  دنبال ردپای شخصیتی او می گردد و اگر جایی خلاف گفتار و نوشتار ان هنرمند فاش شود در ذهن مخاطبش می شکند من روزبه و یغما را که از دوستان نزدیکم هستند  به ارامش دعوت می کنم

س- تو چه معیارهایی برای ترانه نوشتن داری؟

 

ج- بستگی به ترانه دارد، اما تکنیکی که در اکثر ترانه های  من وجود دارد استفاده از روانشناسی و شیطنتهایی است که در زبان و مفهوم به کار می برم ، من ترانه سرایی نیستم که دوست داشته باشم کارم فقط اجرا شود. دوست دارم سبک داشته باشم ،تالیف و امضاء بزرگترین امتیاز یک ترانه سرات در اکثر مواقع فقط کسانی که فنون شاعری را می دانند و منتقد هستند می توانند بفهمند که چی کسی مولف است و امضا دارد  شاید باورتان نشود بعد از شنیده شدن 3 ترانه الکی ، همدم و خداباماست در ارتباط با مردم عادی دیدم به من می گویند شما سبک خاص خودتان را دارید که ما تا کنون در هیچ ترانه ای نشنیده بودیم و این برای من خوشحال کننده است که مخاطب ، ظرافتهای زبانی من را کشف کرده است و چاپم را می شناسد ، شهیار ، ایرج ، زویا و اردلان در کلیت دفترترانه را بستند ، چیزی که به نسل ما کمک می کند از آنها پیشی بگیریم پرداختن به دیتیل و جزئیات است. باید لایه ها را بشکافیم. جنتی عطایی و همتایانش در اکثر موارد در تک بیت ها ضربه نمی زنند این فرم کلی  ترانه هایشان است که مخاطب را میخکوب می کند ما باید در تمام  لحظات ترانه و در تک تک ابیات و مصرعها منحصر به فرد  عمل کنیم م باید لحظه ها و دیتیلها را ردیابی کرد و دست گذاشت رو مسائلی که به ظاهر دم دستی و پیش پا افتاده هستند اما تا کنون کسی ان را ترانه نکرده است من تجربه خود را دارم ترانه الکی  آنجا که می گوید   ( الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمی تونم) شاعرانگی ندارد ولی چون زوایای پنهان جوان امروزی را از نقطه نظر رفتار شناسی بر ملا می کرد و نوعی سادیک را که ممکن است در رفتار همه ما وجود داسته باشد را علنی می کرد مورد توجه مخاطب قرار گرفت با توجه به اینکه با صدای خوبی هم تلفیق شد

س- در ترانه سرایی از چه کسی الهام می گرفتی و الگوی همیشگی ات چه کسی بوده است؟

خوشبختانه در دوران تاثیر پذیری من نه کتابی  چاپ  کردم   نه ترانه هایم اجرا شد! سعی کردم  ترانه سرایی باشم که هیچ کدام از خط های ترانه ام شبیه به ترانه های دیگران نباشد اگر هم جایی اتفاق افتاده مطمئن باشید توارد است اما در گذشته تحت تاثیر شهیار قنبری بودم و الگویم بود.

ج- حرف آخر؟

خیلی ممنونم از شما که این گفتگو را ترتیب دادید. ترانه سرایی دنیای وسیعی دارد هیچ کس جای کسی را تنگ نخواهد کرد، امیدوارم هر کسی راه خودش را پیدا کند

 

 


اعتراف


منو تنها نذار ، عشقم ،نذار این خونه خالی شه

کسی که روت قسم می خورد ، اسیر ِ کج خیالی شه

منو تنها نذار عشقم ، مگه این گریه خواهش نیست

اگه با هم نمی سازیم ، جدایی راه ِ حلش نیست

منو تنها نذار عشقم ، که من تنهات نمی ذارم ، نگو که واهمه دارم

صبوری کن ، تحمل کن ، دلم می خواد ببینی من ، چه فرقی با همه دارم


اگه از دست آدمها ، همش تیشه به ریشه م بود

نمی مردم واسه اینکه ، یکی مثل ِ تو پیشم بود

شکنجه دیدم از دوریت ، که گریه اعترافم شد 

همین دنبال ِ تو گشتن ، یه جورایی طوافم شد 

منو تنها نذار عشقم ، منم سهمی ازت دارم

همین یه دلخوشی رو من ، توی دنیا فقط دارم


منو تنها نذار عشقم ، که من تنهات نمی ذارم ، نگو که واهمه دارم

صبوری کن ، تحمل کن ، دلم می خواد ببینی من ، چه فرقی با همه دارم


اعتراف

خواننده : آینه

آهنگ و تنظیم : علیرضا افکاری

ترانه سرا : افشین مقدم

پخش از pmc

سهم من

 

آلبوم مشترک علیرضا عصار و فواد حجازی به نام محتسب بعد از ۸ سال منتشر شد آخرین همکاری این دو هنرمند در قالب آلبوم به سال ۸۲ و آلبوم ای عاشقان بر می گردد

در این البوم ۳ ترانه ی سهم من  بیا تلیف و روشن کن و نفس متلعق به من است در اینجا متن کامل ترانه سهم من را تقدیم می کنم به همه دوستانی که در این مدت از من و ترانه هایم با عشق حمایت کردند

 

سهم من

 

نمی خوام سهم دنیا رو  تویی که سهم دستامی

اگه آرامشی دارم ، واسه اینه که همرامی

زمین می لرزه و اینجا ، یکی بی ترس خوابیده

تو عشق ِ تو یه چیزی هست که آرامش به من می ده

بذار روشن کنیم شب رو ، ستاره از تو ماه از من

ازت یه خواهشی دارم ، تو هم چیزی بخواه از من

تموم خوبیا با توست ، چه قد خالی شده دستم

بذار یکبار قبل از تو ، بگم که عاشقت هستم

چه قد خوبه هوای تو ، چه عشقی رو به من دادی

گرفتار تو که هستم ، بدم می یاد از آزادی

ببین راه فرارم رو ، خودم از هر طرف بستم

از این لحظه به بعد هرجا ، که تو هستی منم هستم

بدون که عمر عشق ِ من ، به کوتاهی ِ ساعت نیست

عزیزم گفتنم تنها ، یه حرف از روی عادت نیست

بذار روشن کنیم شب رو ، ستاره از تو ماه از من

ازت یه خواهشی دارم ، تو هم چیزی بخواه از من

تموم خوبیا با توست ، چه قد خالی شده دستم

بذار یکبار قبل از تو ، بگم که عاشقت هستم

 

آلبوم : محتسب

خواننده و اهنگساز : علیرضا عصار

تنظیم : فواد حجازی

ترانه سرا : افشین مقدم

 

 

 

مصاحبه همدم


-در این پست مصاحبه اختصاصی وب سایت طرفداران معین( معین فنز) رو با آقای افشین مقدم ترانه سرای اثر همدم خواهید خوند...
به ادامه مطلب مراجعه کنید...

 



کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه....

خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه...


بله آهنگ جدیدی از معین در اواخر سال 89 از تلویزیون با مطلع بالا پخش میشه...انتظار یک ساله هواداران برای شنیدن آهنگی جدید از معین به سر می رسه...آهنگ...برای اولین بار که پخش شد و برای اولین بار که شنیدمش یه حس گنگ و ناشناخته ای رو در من به وجود آورد...حسی که حداقل به این شکل در آثار معین تجربه نکرده بودمش...یه جورایی جا خوردم از اینکه معین چقدر داره به روز پیش میره...یه فضای جدید ...با هر بار شنیدنش بیشتر عاشق این آهنگ شدم...نمی دونم چند بار شد اولین بار شنیدن این آهنگ!!!




بله یه دفعه سایتهای تشنه ی دانلودی بودند که این اهنگ رو در دسترس عموم گذاشتن...استقبال از این آهنگ بی نظیر بود...علیرغم اینکه کاملا یه فضای جدیدی در این آهنگ نسبت به دیگر آهنگهای معین حس می شد...اما هم هوادارای معین و هم سایر مخاطبین موسیقی ایرانی با استقبالشون بازخورد های مثبت این آهنگ رو  نشون دادند...

یه ترانه کاملا احساسی و جدید ...یه آهنگ و تنظیمی که انگار ترانه و اجرا بر روی اون سوار شدند و حرکتی همگون و زیبا دارند و بالاخره یه اجرای با تحریرهای مدرن و خاص از معین....نتیجه اون شد  همدم...نتیجه اون شد یه عیدی خیلی زیبا در آستانه نوروز نود و نتیجه اون شد یک جاودانه دیگر در کارنامه صاحبان اثر....
بچه ها امروز  مصاحبه ای رو که با آقای افشین مقدم  ترانه سرای جوان و البته شناخته شده ی موسیقی کشورمون انجام دادم رو تقدیم حضورتون می کنم...





افشین مقدم پیش از این با سابقه ای درخشان هنر خودش رو نشون داده بود...از جمله آثار شاخص و شناخته شده ایشون میشه به ترانه الکی(اجرای سیاوش قمیشی) و  ترانه های خدا با ماست و پلک(با صدای ابی) اشاره نمود...و...

 


جا داره من از جناب مقدم   تشکر کنم بابت خوش قول بودنشون...بابت صبر و حوصله و دقتی که در پاسخ به سوالات به خرج دادند و بابت احترامی که به هواداران معین یعنی شما عزیزان قائل شدند...من پیش از این با افراد دیگری از دست اندرکاران آثار معین عزیز مصاحبه داشتم اما انصافا هیچ کدوم مثل ایشون اینقدر متواضعانه و متعهدانه با طرفدارای معین و سوالای ما رو به رو نشدن...

بیش از این منتظر نمی ذارمتون...

مصاحبه مفصل سایت طرفداران معین(www.moein-fans.com (با جناب افشین مقدم در رابطه با اثر همدم:

حامد:آقای مقدم سلام...ممنون بابت پذیرفتن مصاحبه با سایت معین فنز...

به عنوان اولين سوال لطف مي كنيد بفرماييد كه ترانه همدم رو در چه زماني و در چه حال و هوايي (يا احيانا نشأت گرفته از چه موضوعي) سروديد؟

افشین مقدم:ضمن عرض سلام به طرفدارن معین و تشکر از شما بابت زحماتی که می کشید باید بگویم ترانه همدم بعد از موفقیت بی نظیر ترانه الکی سروده شد وقتی ترانه الکی با سیاوش قمیشی تا این حد دور از انتظار گل کرد می توانم بگویم  به نوعی متوجه شدم حلقه گم شده ترانه های عاشقانه کجاست و دارم سعی می کنم این حلقه های گم شده را با سرودن ترانه های متفاوت به هم وصل کنم تا زنجیری از ترانه های عاشقانه را خلق کنم که منحصر به فرد باشند سهل و ممتنع ، و قابلیت همذات پنداری با افراد اجتماع در هر گروه سنی و با هر پایگاه اجتماعی را داشته باشند که فکر می کنم ترانه الکی و همدم این نقش را به خوبی ایفا کردند

اما از از نظر حسی باید بگویم ترانه همدم (که البته اسم همدم را خود معین انتخاب کرد ما روی دو اسم کنارم هستی و خودآزاری تردید داشتیم که در نهایت اسم همدم انتخاب شد) یکی از مثبت ترین ترانه های عاشقانه چند سال اخیر است پتانسیلی از عشق در این ترانه وجود دارد که باصدای جادویی معین از قوه به فعل در آمده چه بسیار مخاطبینی که به من گفته اند با ترانه  همدم عاشقانه کرده ایم ویا دلمان برای عشق و عاشقی تنگ شده است، همدم خود واقعی من است دوست دارم اینگونه باشم در مورد عشق اینگونه فکر می کنم این روزها چیزی که در روابط دختر و پسرهای ایرانی دیده می شود در عمل و واقعیت چیزی غیراز ترانه عااشقانه همدم است  در عمل همه یک دیگر ازاذیت می کنند ، آزار می دهند روابط دوستانه دو جنس مخلف این روزها پراز شکستهای عاطفیست یکی از دلایلی که تا این حد به دل مخاطب نشسته شاید همین باشد انسانها همیشه رویای چیزهایی را دارند که فرسنگها از ان فاصله دارند همه دوست دارند کسی را مثل همدم دوست داشته باشند ولی در شکل گیری یک رابطه جدا از تعامل عاطفی طرفین مسائل دیگری نیز وجود دارد که گاهی در یک رابطه خصوصی تاثیر گذار می شود و رابطه را تحت الشاع خود قرار می دهد و وقتی انسان نمی تواند در دنیای حقیقی و واقعی چنین رفتار عاشقانه ای را از خود بروز دهد در دنیای ترانه همدم غرق می شود و رویاهای خود را در آن متبلور می بیند و اینجاست که هر کس حلقه گم شده رابطه خود را پیدا می کند و همذات پنداری با این ترانه آغاز می شود.


حامد: كل اين ترانه در يك مرحله سروده شد يا اين كه بعدا كم و زياد هايي بر روي متن اوليه انجام داديد تا به متن اصلي ترانه برسيد؟

افشین مقدم:این ترانه از انجایی که یکی از احساسی تراین ترانه های من است در یک مرحله سروده شد البته من ترانه سرایی هستم که دوست دارم تمام ابیات ترانه انرژیک باشند و به هیچ وجه دوست ندارم در یک بند ضربه بزنم و در عوض 5 بند معمولی یا متوسط داشته باشم ترانه همدم تمام ابیات از اغاز تا پایان هم عرض هم هستند و من نمی توانم بگویم کدام را بیشتر دوست دارم چون من از اغاز ترانه ، بیت پایانی را پیش بینی می کنم و مختصات ترانه در ذهنم چیده می شود گاهی می دانم چه می خواهم ولی واژه ها یاری ام نمی کنند تا ذهنیتم را روی کاغذ تجسم ببخشم به همین علت شده گاهی یک هفته فقط روی یک بیت کار کرده ام که در نهایت همانی شده که می خواستم.

حامد:متن نهايي و كامل اين ترانه  و اون چيزي كه اجرا شده فقط در يك كلمه ؛كه؛  حذف شده در قسمت ؛مي گم...واي چقدر سرده....؛ فرق مي كنه يا شعر بيش از ايني هست كه مي شنويم...؟...(آخه كلا اين آهنگ خيلي كوتاه هست و فقط سه دقيقه هست...)

افشین مقدم:متنی را که من به علیرضا افکاری برای ساخت این ترانه پیشنهاد کردم همینی هست که می شنوید اما متن اصلی یک بند اضافه بر این داشت که پیش خودم احساس کردم این بند برای اجرا مناسب نیست (یه لحظه هم بدون تو واسه من زندگی پوچه / بگو وقت و نگه دارم، اگه می ری سر ِ کوچه ) که خودم حذفش کردم در مورد کوتاهی اهنگ باید بگویم نظر من و علیرضا بر این بود که ابیات غیر از ترجیع بند فقط یکبار خوانده شوند به همین خاطر است که  مسیجهای بیشماری دریافت کرده ایم که گفته اند روز ی صدها بار این ترانه را گوش می دهند چون دوست ندارند زود تمام شود ولی زود تمام میشود و ترغیب می شوند که دوباره گوش کنند که به هیچ وجه خسته کننده نیست.

حامد:آيا اين ترانه براي ملودي عليرضا افكاري سروده شده بود يا اينكه ملودي اين اثر بعد از خلق شدن ترانه همدم از طرف آهنگساز بر روي اون گذاشته شد؟

افشین مقدم:ملودی بروی ترانه من ساخته شد.

حامد:چطور شد كه اين ترانه سر از لس آنجلس درآورد و معين شد خواننده اين اثر؟

افشین مقدم:وقتی علیرضا طبق روال کاری آهنگ و تنظیم را به صورت اتود برایم فرستاد که تصمیم بگیریم به چه خواننده ای این اثررا واگذار کنیم دوستان خواننده ای بودند که با قیمت بسیار بالایی تقریبا دوبرابر قیمتی که این آهنگ به معین واگذار شد تمایل به اجرای اینکار داشتند اما از آنجایی که این ترانه بعد از ترانه الکی (از نظر تاریخ سرایش) یکی از بهترین ترانه های عاشقانه من بود دوست داشتم اتفاق ترانه الکی را با ان تکرار کنم به هر حال هم من هم علیرضا سعی کردیم تعمق کنیم و وسوسه پیشنهادات مالی دوستان نشویم و در نهایت با یک تصمیم مشترک هر دو به این تتیجه رسیدیم که این ترانه برازنده صدای معین هست و من به دلیل ارتباط بسیار خوبی که با معین داشتم موزیک را برای معین ایمیل کردم و همان روز معین جواب داد که در تورنتو هستم و برف سنگینی امده و تو در ترانه ات گفتی : قشنگه ردپای عشق بیا بی چتر زیر برف ...! و چند روز بعد در اولین تماسی تلفنی  بغضش عاشقانه ترک برداشت و با من درد دل کرد و گفت بی نهایت این اثر را دوست می دارد و می خواهد اجرایش کند البته ابتدا قرار بود این ترانه برای روز ولنتاین منتشر شود و هدیه ای باشد به دختر پسرهای ایرانی برای روز عشق ولی در نهایت اواخر اسفند وارد بازار شد

 


حامد:آيا نتيجه نهايي كار شامل همون  حسي بود كه شما در هنگام سرودن ترانه داشتيد؟

افشین مقدم:زیبا تر از ان چیزی شد که فکر می کردم علیرضا افکاری برای این اهنگ زحمت زیادی کشید این آهنگ در ابتدا در گام سل نوشته شد معین پیشنهاد کرد نیم پرده بالاتر برایش بفرستیم که  علیرضا افکاری این آهنگ را در دو گام دیگر هم فرستاد یعنی سل دیز و لا که در نهایت در گام لا اجرا شد یعنی معین در گامهای مختلف خواند و بهترین را به اتفاق انتخاب کردیم در مورد خوانندگی معین روی این ترانه باید بگویم سنگ تمام گذاشت بارها به استودیو رفت و وبا تکنیک منحصر به فردی که در صدایش دارد با لحنها و تحریرهای متفاوتی این ترانه را اجرا می کرد و برای ما می فرستاد جالب است بدانید آهنگسازها اصولا دوست دارند همان چیزی را که نوشته اند و همان تحریری را که خود لحاظ کرده اند را خواننده اجرا کند معین در اجرای این آهنگ بدون اینکه ملودی عوض شود با ظرافت خاصی تقطیعها را به هم ریخت و با تحریرهای خلاقانه اش نه تنها مثل بسیاری از خوانندگان از بار ملودی کم نکرد بلکه چیزی هم به ارزشهای این ملودی زیبا اضافه نمود قبل از اینکه این آهنگ را به معین پیشنهاد کنیم عده ای از دوستان می گفتند مناسب معین نیست چون جنس ملودی و سرعت و حرکتی که دران به نوعی خاص وجود دارد فرصت تحریرزدن را از صداهای اینچنینی سلب می کند اما استثنایی مثل معین در کمترین فرصتی که ملودی به او می داد مدرن ترن تحریرهایی که تا کنون از او سراغ نداشتیم را می زد و این اثر را به یکی از جاودانه های من و علیرضا افکاری تبدیل کرد.


حامد:يه سوال حاشيه اي...من توي وبلاگتون خوندم كه گفته بوديد من هيچ كدوم از كارهايي كه به بزرگان دادم رو مجاني ندادم و بابتشون پول دريافت كردم...مگه نبايد پولي بابت اثرتون دريافت مي كرديد؟...و اينكه مگه ترانه سراهاي ديگه اي هستن كه كار مجاني به خواننده هاي معروف بدن؟(استفهام انكاري!!!)

افشین مقدم:متاسفانه اکثرا با ترانه الکی افشین مقدم را شناختند در حالی که من از سال 78 کار حرفه ای را شروع کردم و وارد مارکت ایران شدم واولین کارم سال 80 از صدا وسیما پخش شد و تقریبا در داخل کشور با بهترینها کار کردم یعنی ترانه سرایی نیستم که ظرفیت سازی در من شکل نگرفته باشد و سیاست گذاریهای حرفه ای را بلد نباشم ولی به علت دوپاره شدن وضعیت موسیقی درداخل و خارج از کشور حرفه ایهای داخل بابت همکاری با خارج نشینان ممنوع الکار می شوند و من چون به صورت تیمی در داخل با علیرضا عصار و وفواد حجازی کار می کردم احساس می کردم صلاح نیست با خوانند ه های خارج از کشور همکاری کنم اما به علت کندی سرعت تولید در داخل و محدویتهای سانسور برای اجرای بعضی از ترانه هایم تصمیم گرفتم فعالیتم را با خوانند گان خارج از کشور گسترش دهم خب در شرایطی که حرفه ایها که در داخل مارکت ایران اسم و رسمی دارند و ترانه هایشان قیمت دارد به خاطر ترس از ممنوع الکاری خیلی جسته گریخته و به ندرت با خارج نشینان همکاری می کردند راه برای غیر حرفه ایها باز می شد یعنی کسانی که در داخل مارکت ایران اسم و رسمی ندارند! این افراد در 90 درصد موارد کسانی هستند که فقط دوست دارند ترانه هایشان اجرا شود به نوعی خاک نخورده های ترانه سرایی هستند که از آب گل آلود و کم کاری حرفه ایها سود می جویند و به همین خاطر برایشان خیلی ارزشمند است که ترانه هایشان به هر قیمتی که شده حتی مجانی فقط اجرا شود وقتی ترانه سرای غیر حرفه ای و بی قیمت در تولیدات خوانندگان درجه دو یا سه شرکت می کند و پولی بابتش دریافت نمی کند خود به خود فضا را مسموم می کند از ادبیات صحبت کردن گرفته تا پرزنت کردن خود و ترانه همه و همه به صورت کاملا ناشیانه و مبتدی صورت می گیرد، وقتی رفتارت به عنوان یک ترانه سرا غیر حرفه ای باشد مورد استثمار قرار می گیری و در یک رابطه تهاتری ترانه می دهی که پول دریافت نکنی در عوض شهرت کاذب یپدا کنی ...! این تعامل دوطرفه بین غیر حرفه ایهای اینور و غیرحرفه ای های  آنطرف (از این جهت گفتم غیر حرفه ایهای انطرف چون اعتقاد دارم یک هنرمند حرفه ای هیچوقت حق کسی را نمی خورد )بازار را خراب می کند و ممکن است اهنگسازها و خوانندگان خارج از کشور اسیر این توهم شوند که تمام ترانه سرایانی که از داخل ایران ترانه صادر می کنند مجانی هستند خدا می داند چه قدر سیاست گذاری از طرف من صورت گرفته تا این فضای مسموم را از بین ببرم و بتوانم سربلند ترانه بسرایم و حقم را بگیرم من جز در یک مورد که حقم را پرداخت نکردند دستمزد تمام ترانه هایم را با اعتماد به نفس کامل و قیمت پیشنهادی خودم به طور تمام و کمال دریافت نموده ام آن یک مورد هم هیچ وقت به روی آن خواننده نیاوردم که حقم را بده ...! می خواستم ببینم خودش مطرح می کند یا خیر ؟ که متاسفانه هیچ وقت مطرح نکرد و دیگر امکان ندارد یا این خواننده همکاری کنم و حتی ممکن است یک روزی مصاحبه کنم و اسمش را هم ذکر کنم ...!


حامد:در مورد متن ترانه من انتقاد چنداني در محافل ترانه نشنيدم...فقط در برخي محافل يه كمي به عبارت خود آزاري... ايراد گرفته بودن و گفته بودن كه اين واژه در قياس با لطافت و احساس كل كار يه كمي ضمخت به نظر مي رسه...نظرتون چيه؟

افشین مقدم: معین پیشنهاد اولش این بود که اسم ترانه را خودآزاری بگذاریم ...! یعنی یک خواننده پاپ سنتی تا این حد با این واژ ه مدرن ارتباط برقرار کرد که می خواست اسم ترانه را خودآزاری بگذارد این روزها دیگر در مورد من اپیدمی شده هر جا اسم من پای ترانه ای باشد به یک چیزی گیر می دهند و ایراد می گیرند ترانه یعنی بیرون ریختن احساسات درونی ، ترانه روزمره گی زندگی و عینیت و واقعیتی است که لمس می کنیم هر ترانه سرایی غیر از من بود امکان نداشت از واژ ه ی خودآزاری برای خواننده ای مثل معین استفاده کند اما انقدر تازه بود و جسارت داشتم که ترجیع بند شد و معین زیبا این واژ ه را ادا کرده است از طرفی واژ ه خودازاری در زبان گفتار بسیار کاربرد دارد وتر انه هم از زبان گفتار تبعیت می کند به قول فروغ فرخ زاد مهجورترین واژه ها نباید به خاطر دلایل اینچنینی کنار گذاشته  شوند چه برسد به این واژ ه که خیلی مورد استفاده قرار می گیرد ، خودآزاری نقطه عطفی در این ترانه شد که تا کنون در ترانه ای به کار گرفته نشده بود این احساس از همینجا به مخاطب دست داده چون بسیار جدید بود و مثل یک شوک در قافیه به مخاطب ضربه وارد می کرد مثل ترانه خدا باماست مصرع خدا با ما نشسته چای می نوشه به خاطر مدرنیزه بی حد و حصرش برای مخاطب تعجب آور بود چون تا کنون در ترانه ای چنین چیزی را نشنیده بود احساس می کنم باید ترکیبها و واژه های جدید را به ترانه تزریق کرد و مفاهیم جدید خلق کرد.


حامد:كلا متن اين ترانه خيلي ساده و بي آلايش هست و به عبارتي خيلي روان...براي بيان احساس اين ترانه چنين روالي در نظر گرفته شده؟

افشین مقدم:سبک این ترانه عینی است ،ترانه عینی ترانه ای است که بی واسطه با مخاطب صحبت می کند یعنی ، حس امیزی و ترکیب سازی ، استعاره و مجازو سایر فنون شاعری در این سبک از ترانه جایی ندارند یا خیلی به ندرت استفاده می شوند که به نوعی سبک و استایل من در ترانه سرایی است.



حامد:يه سوال كلي در مورد ترانه هاي امروزي:  آقای مقدم  عزیز,به نظر جنابعالی که  جز ترانه سراهای آینده دار این مرزوبوم هستید,آیا الان مناسب تر نیست که کمی فضای ترانه ها,از مقوله عشق و عاشقی صرف,به سمت بیان سایر احساسات و مسائل زندگی حرکت کنه؟(چون نوعی به اشباع رسیدگی در این فضا دیده میشه و به نسبت خلایی در موضوع های دیگه برای شعر) و در ادامه این سوال رو دارم که به نظر شما شاعران ما کم شعر "غیر عاشقانه" می سرایند یا خوانندگان ما هستند که شعر غیر عاشقانه کم "انتخاب می کنند"؟

افشین مقدم:بارها گفته ام که ترانه برخلاف شعر یک هنر مستقل نیست یک هنر وابسته است ،ترانه اجتماعی سروده می شود اما این روزها خوانندگان جسارت خواندن ندارند و آهنگسازها جسارت ساختن ،من ترانه های اجتماعی زیادی دارم که اسیر دفترم هستند البته خواننده و آهنگساز هم چون به خوبی می داند که این ژانر از ترانه به هیچ وجه از مرکز موسیقی مجوز نمی گیرد به سمت تولید ترانه های اجتماعی نمی روند چون اصولا ترانه های اجتماعی انتقادی هستند و از فضای منفی جامعه و روابط انسانی صحبت می کنند در صدد هستم ژانری از ترانه اجتماعی را با موضوعات مثبت کار کنم که نوعدوستی و عشق اجتماعی و انگیزه های بودن وخوب زیستن را به مخاطب منتقل کند.

حامد:و يك سوال مهم ديگه اينكه:آقاي مقدم...خود شما به عنوان يك ترانه سرا اگر در هنگام سرودن يك ترانه بر سر دوراهي احساس يا تكنيك قرار بگيريد كدوم رو انتخاب مي كنيد؟...منظورم اينه كه شايد جايي بخواهيد از بين دو كلمه يكي رو انتخاب كنيد كه يكي احساس قشنگتري به كار ميده و ديگري اگرچه از لحاظ تكنيك هاي ترانه سرايي عالي هست اما اون احساس مد نظر شما رو نسبت به كلمه ديگه نداره...انتخابتون چي خواهد بود؟...مي دونيد اين سوال رو بيشتر در اين مورد سرودم كه به نوعي فكر مي كنم كه نسل جديد ترانه سرايان ما بيشتر احساس رو مد نظر قرار ميدن و از طرف نسل قديمي و با تجربه ترانه سرايان كه به تكنيك خيلي معتقدند گاهي اوقات مورد نقد قرار مي گيرن...اين موضوع به خصوص در مورد خوانندگان پر طرفداري كه قبلا با ترانه سرايان قديم و بزرگ معروف شده اند و در آلبومهاي جديدشون با ترانه سرايان جوان كار كرده اند نمود داشته...مثلا آلبوم طلوع معين در برخي موارد از لحاظ ترانه سرايي و ايرادهاي تكنيكي در بعضي ترانه ها از طرف برخي مورد انتقاد قرار گرفت...يا آلبوم اخير ابي ...نظر شما چيه؟

افشین مقدم:در ترانه خدا باماست که ابی از من اجرا کرده این دوراهی پیش امد و من در یک بند قافیه را رعایت نکردم و به خاطر وفاداری به مفهوم و تصویر به شیوه بزرگان شعر کلاسیک و ترانه جانب احساس را گرفتم البته در همان ترانه در جایی با اینکه می توانستم ساده تر حرف بزنم چون عاطفه خاصی مد نظر نبود جانب تکینک را گرفتم (بند : همیشه ، هیچوقت اینطور نبودم ...) بستگی به خود ترانه سرا دارد که در لحظه چه تصمیمی می گیرد ولی به طور کلی تکنیک باعث تعلیق انتقال عاطفه به مخاطب می شود این روزها فضای موسیقی پاپ بیشتر از آنکه ملودیک باشد ریتمیک هست خود ریتم گاهی باعث می شود مخاطب تمرکزش از کلام به سمت و سوی دیگری برود و نتواند کلام را به درستی زمزمه کند و خاطر بسپرد ترانه های تکنیکال چون از فنون شاعری استفاده می کنند باید با تمپوی نرم تری خوانده شوند که ارزشهای شعری حفظ شود که این خود باذات موسیقی امروز که فضای ریتمیک و تند دارد منافات دارد پس بهتر است ترانه ساده ودر عین حال سهل و ممتنع باشد که البته شبکه واژ ه گانی که در هر ترانه به کار گرفته می شود می تواند نسبت به ترانه دیگر و اهنگ به اهنگ متناسب با بینش ترانه سرا تفاوت داشته باشد.

حامد:نظر معين در مورد ترانه شما؟

افشین مقدم: معین ،دوسه روز بعد از اینکه این اهنگ را شنید از هواپیما قبل از پرواز برای اجرای کنسرت با انوشیروان روحانی به من زنگ زد و خط به خط ترانه را حفظ بود و همیانطور که در بالا گفتم بغضش ترکید و با ترانه من گریه کرد معین آنقدر این ترانه را دوست داشت که پروژ ه های دیگرش را معلق کرد تا این ترانه را قبل از عید وارد بازار کند.


حامد:نظر شما در مورد اجراي معين از اين ترانه؟

افشین مقدم:به نظر من وعلیرضا افکاری معین کوک ترین ، با تکنیک ترین و با احساس ترین خواننده ایران است که بسیار مسلط این ترانه را اجرا کرد به طوری که خیلی ها با این ترانه  گریه کرده اند و با صدای معین عاشقانه اشک ریختند.


حامد:همكاري شما با معين به غير از اين ترانه ؟

افشین مقدم:این اولین ترانه ای هست که من با معین همکاری داشتم که مطمئنا اخرین نخواهد بود ما تازه خط فکری یکدیگر را پیدا کرده ایم و مطمئن هستم همکاریهای دیگری با هم خواهیم داشت من فقط در پی این نیستم که امار همکاریهایم را بایک خواننده بالا ببرم باید ترانه بعدی بهتر و زیباتر از همدم باشد تا انگیزه همکاری داشته باشم باید پیشنهاد بهتری نسبت به همدم داشته باشیم تا کار کینم فکر می کنم با این حجم وسیع استقبالی که از همدم صورت گرفته زمان می برد تا ترانه ای رکورد محبوبیتش را بشکند.






حامد:نظر شخصي شما در مورد معين و كار با ايشون؟...اگه بخوايد مولفه هاي كار خوانندگي معين رو در يك يا چند كلمه بيان كنيد اين كلمات چي هستند؟

افشین مقدم:با خوانند ه های زیاد کار کرده ام با خیلی دیگر دوست ندارم کار کنم با خیلی همیشه کار خواهم کرد معین یکی از کسانی هست که جدای صدای ملکوتی اش بسیار انسان عاطفی و دوست داشتنی ست و بسیار خوش حساب...! خواننده ها تا انجا که می شود سعی می کنند توپ را در زمین شما بیندازند و تا جایی که امکان دارد مسائل مالی را مطرح نکنند تا انکه خودتان مطرح کنید و سر صحبت را باز کنید معین جز معدود خوانند ه هایی بود که بدون اینکه من چیزی بگویم از من سوال کرد چه قدر بابت ترانه و اهنگ  دستمزد می خواهیم ، خواننده ها اصوالا همکاران خود را قبول ندارند اما معین از همکاران خود تعریف می کند مثلا به من می گفت ابی تنها خوانند ه ای هست که واژه ها را خوب بیان می کند و حرفهایی اینچنینی ...

مولفه های خواننده گی معین را اهنگساز ها و کارشناسان باید مطرح کنند ولی فکر می کنم جدا از غریزه خوانند ه گی که در حنجره ی این مرد وجود دارد موسیقی را به خوبی می شناسد استاد دیوان است و فکر می کنم جزو یکی دو خواننده برتر موسیقی پاپ است که به آهنگساز پیشنهاد می کند برایش نت بفرستد تا از روی نت بخواند این یعنی اینکه یکی از باسوادترین خواننده های پاپ است البته به همه اینها گوش خوب را هم اضافه می کنم گوش خوب داشتن باعث می شود خواننده ای در این سطح وسواس زیاد به خرج دهد ممکن است در کارنامه کاری معین شعر و اهنگهایی باشد که دوست نداشته باشیم اما همانها را هم زیبا اجرا کرده یعنی وظیفه خواننده گی اش را به وسواسی ترین شکل ممکن انجام می دهد.



حامد:به نظرتون ترانه شما و ماحصل نهايي اون يعني آهنگ همدم با كدوم يك از آثار معين به لحاظ احساسي يا موارد ديگه قرابت داره؟


افشین مقدم:قبول کنیم ترانه همدم عاشقانه ترین ترانه ایست که معین تا کنون خوانده است که این همه بار مثبت به مخاطب منتقل می کند من از این نظر تنها ترانه  : برای روز میلاد تن من ... را با آن قابل مقایسه می دانم سوء تفاهم نشود عرض کردم از جهت حس و حال عاشقانه کلام منظورم از این مقایسه ، مقایسه تکنیکال وفنی در مورد اهنگ نیست در مورد مسائل فنی دیگران باید نظر دهند.


حامد:به عنوان سوال آخر خودتون چقدر ترانه اي به اسم همدم از افشين مقدم رو دوست داريد ؟

افشین مقدم:انقدر که اگه 30 سال دیگرهم در این حرفه باشم و روزی از من بپرسند 10 ترانه برترت را اسم ببر همدم  در کنار ترانه الکی و خدا باماست از همین الان جزو 10 ترانه برتر تاریخ فعالیت من خواهد بود

حامد:جناب مقدم عزیز از شما صمیمانه از طرف خودم و سایر طرفداران معین متشکرم ...اول از همه به خاطر ترانه زیبا و فوق احساسی شما و سپس بابت این که وقت خودتون رو برای گپ و گفتی با طرفداران معین در اختیار گذاشتید...امیدواریم این گونه همکاریهای زیبا تداوم داشته باشه...و صحبت پایانی شما:

افشین مقدم:در پایان از علیرضا آفکاری عزیز به خاطر اهنگ و تنظیم بی بدیلش بر روی ترانه ام و معین عزیزم برای اجرای عاشقانه ترانه همدم تشکر می کنم.

 

 

 

متن مصاحبه من با طرفداران ابی و وبلاگ ستاره های سربی

http://ebi-one-voice.blogfa.com/

 

افشین مقدم:

من ترانه سرای نسل دیروز نیستم من ترانه سرای امروز و جامعه زمان خود هستم و حق دارم در یک تعامل دو طرفه حرف خودم را به انها بزنم و حرف انها را در ترانه هایم ...

 

سلام آقای مقدم امیدوارم حالتون خوب باشه ممنون

خوب آلبوم ابی عزیز به اسم حس تنهایی به بازار اومد که در این البوم  دو ترانه زیبا از شما به اسم "خدا با ماست" و "پلک" وجود داره میخواستم در مورد این دو ترانه ای که برای ابی عزیز سرودید توضیحی بدید همچنین پاسخی داشته باشید واسه سوال هایی که این چند وقت مطرح شده تا دوستان و طرفداران ابی عزیز بیشتر از حال و هوای این دو ترانه مطلع بشن و ابهاماتی که در ذهنشون وجود داره برطرف بشه.

امیر عاشق ابی- همونطور که انتظار داشتیم ترانه خدا با ماست یک تحولی در ترانه نوین بوجود آورد و باعث شد صحبتهای زیادی در مورد این ترانه صورت بگیره و خیلیها شما و این ترانه رو مورد انتقاد قرار بدن و نظرات مختلفی رو شاهد باشیم که بالغ بر نود در صد از این ترانه رضایت داشتن و این ترانه را به همراه ترانه پلک جزء پنج اثر اول این آلبوم انتخاب کردن.

افشین مقدم- امیر جان ضمن عرض سلام به شما و طرفداران ابی قبل از هر چیز خداوند بزرگ رو شاکرم که  قریحه ترانه سرایی رو در وجودم قرار داد تا بتوانم از طریق کلامم در پستوی ذهنی هموطنان عزیزم حضور داشته باشم و غمها و شادیهایشان را در ترانه هایم به تصویر بکشم و از اینکه می بینم هموطنانم با ترانه هام هم ذات پنداری می کنند و به قول تو 90 درصد با کلامم ارتباط برقرار کردن بی نهایت خرسندم .

 

امیر عاشق ابی-اگرممکنه لطف کنید و یک توضیح کلی در مورد این دو ترانه بدید

افشین مقدم- ترانه خداباماست یک ترانه ساختار شکن بود ترانه ای با موضوعیت خدا، جدا از اینکه قداست و الهیت خدا را در ژرف ساخت اثر حفظ می کند در روساخت، سعی بر این دارده که تصویری از خداوند ارائه دهد به این نحو که خداوند شریک در تمام شئون زندگی انسان هست اکثر شاعران چه در شعر کلاسیک و چه در ژانر ترانه وقتی خواستند به مسئله خدا بپردازند در اکثر موارد یک دید انتقادی داشتند ،

 اردلان سر فراز ترانه ای سروده به اسم مناجات که داریوش اجرا کرده که می گوید : (خدایم آه ای خدایم بشنو صدایم) که در این ترانه شاعر خداوند را سنگ صبور قرار می دهد و از مشکلات و تالمات روحی انسان امروزی صحبت می کند یا در ترانه ای از زویا زاکاریان که ابی در آلبوم حسرت پرواز اجرا کرده (من اگه خدا بودم ) به نوعی از خدا انتقاد می کند یا در ترانه ای که یغما گلرویی سروده و سیاوش قمیشی اجرا کرده : (خدا جون متشکریم ...) خب دو ترانه اخیر که مثال زدم  یک دید انتقادی نسبت به خدا داشتند ، ممکن است ترانه ای هم باشد که در عرض و در تک بیتهایی به خداوند با دید مثبت نگاه کرده باشد مثل ترانه ای که "شاهکار بینش پژوه" اجرا کرده که می گوید : (خدا دوست دارد لبی را که ببوسد ...) اما من به شخصه تا انجا که دایره ی شنیداری ام کمک می کند ترانه ای با این موضوعیت که دریک فرم کلی مسائل عرفانی و عاشقانه و اجتماعی سیاسی رو به هم سوئیچ کند و انقدر مثبت و عاشقانه در مورد خدا صحبت کند نشنیدم ، خداباماست می تواند اولین ترانه فارسی باشد که از زوایه و پنجره دیگری دارد به خداوند نگاه   می کند و از این جهت هست که می گویم این ترانه در فرم کلی خودش واز نقطه نظر ایده ئولوزیک یک ترانه ساختار شکن تلقی می شود که البته من جدای فرم کلی و مفهوم سعی کردم در زبان هم تا حدی این ساختار شکنی را لحاظ کنم که ظرف و مظروف منطبق برهم باشند که در ادامه توضیح می دهم  

اما ترانه پلک وضعیت دیگری دارد عاشقانه ای  که به سوژه مثلثهای عشقی می پردازد، واقعیتی که امروز در جامعه ما به وفور یافت می شود ،شاید حساسیتی که عده ای روی دو ترانه پلک و خداباماست پیدا کردند به خاطر استفاده از سوژه های کمتر شنیده شده این دو ترانه هست هنجار شکنی های که در این دو ترانه صورت گرفته باعث شده مخاطب با واقعیتی مواجه شود که گویا تا کنون در ترانه ای نشنیده و در ابتدا ممکن است براش قابل لمس نباشد امیدوارم بتوانیم با بحثی که در ادامه با هم خواهیم داشت این حساسیتها رو از بین ببریم و به نقطه مشترکی برسیم 

امیر عاشق ابی- سوالاتی که در مورد این ترانه مطرح است بیشتر مربوط میشه به ترجیع بند این اثر یعنی " خدا با ما نشسته چای مینوشه" که خیلیها میگن در این قسمت خدا به تمسخر گرفته شده و میشد کلمات بهتری رو استفاده کرد ممنون میشم اگه لطف کنید و در مورد این قسمت از ترانه زیبای خدا با ماست توضیحی بدید.

افشین مقدم- قبل از اینکه پاسخ سوال شما را بدهم باید این توضیح را اضافه کنم که وضعیت من به عنوان ترانه سرا به نوعی شاید با وضعیت همکاران دیگرم از نظر نوع تفکر در این البوم تفاوتهای ماهوی و بنیادین دارد با احترام به تمام همکاران خوبم در آلبوم حس تنهایی من طور دیگری  فکر می کردم وقتی قرار شد با یکی ازاسطوره های موسیقی پاپ همکاری داشته باشم برایم صرف همکاری کردن مهم نبود، برایم بیشتراز هر چیز این مهم بود که ابی چه ترانه ای را از من بخواند ...! من دوست نداشتم ترانه ای را که مثلا یک خواننده ای مثل آقای ایکس هم می تواند بخواند را به ابی پیشنهاد کنم! دوست داشتم ترانه ای را پیشنهاد کنم که دیگران از پس اجرایش بر نمی ایند و آن ترانه ای بود که باید

 1-متفاوت

2- از نظر تکینکی و ایده ئولوژیک بسیار مدرن

3- به هیچ وجه در راستای ترانه هایی که قبلا ابی اجرا کرده نباشد

4- ایده آل من در ترانه سرایی باشد.

 لااقل برای اولین تجربه همکاری با ابی دوست داشتم اینگونه باشم. خب یکطرف من هستم به عنوان ترانه سرا، با این طرز تفکر و یک طرف ابـــــــی که زیباترین ترانه های این مرزو بوم را اجرا کرده است و حافظه تاریخی سه نسل از مخاطب فارسی را تحت تاثیر صدایش و ترانه هایی که اجرا کرده قرار داده است و طرف دیگر مخاطبینی که عاشقانه ترانه هایش را زمزمه می کنند و پیشینه همکاری ابی با بزرگان ترانه ایران را در خاطره دارند. کار سختی بود ، مخاطبی که سه دهه با خواننده اش زندگی می کند صاحب یک زیبایی شناسی می شود که عموم مخاطبین ابی زیبایی شناسیشان از نظر کلامی با ترانه های ایرج جنتی عظایی، اردلان سرفراز ، شهیار قنبری و زویا زاکاریان شکل گرفته بود حال اگر من برای رضایت مخاطب سنتی ابی در راستای این زیبایی شناسی قدم بر می داشتم متهم می شدم به تکرار و تقلید از بزرگان و این خود با نفس ترانه سرایی من و چهار شرطی که در بالا ذکر کردم تعارض داشت به ناگاه دل را به دریا زدم فارغ از هر زنده باد و مرده باد ، خودم را رعایت کردم با شناختی که از شخصیت ابی به دست اوردم متوجه شدم نسبت به سایر همکاران خود از نظر کاری ریسک پذیر تر ، از نظر انتخاب آهنگ و ترانه مدرن تر می اندیشد همیشه می گفت : به هیچ وجه دوست ندارم خودم را تکرار کنم و دوست دارم مجری تفکرات تازه باشم منظور از این تفکرات فقط حوزه کلام نیست اهنگ و تنظیم را هم شامل می شود شاید از این رو بود که با آغوش باز از اجرای ترانه هایی چون جهان بینی ، تصمیم ، خدا باماست و پلک استقبال کرد

خواننده ای که بیش از سه دهه در عرصه خواننده گی می درخشد و استیجهای مختلف و مخاطبین رنگارنگی را تجربه کرده است حق دارد انتخاب کند که از این پس می خواهد چگونه باشد...! گروه سنی مخاطبین ابی تغییر کرده اند مثلا کسی که از سن 18 سالگی مخاطب جدی ابی بوده با این خواننده رشد کرده و بعد از 30 سال امروز 48 ساله شده است و اسیر زندگی و مشکلات مربوط به آن است نمی خواهم بگویم آن فرد که روزی عاشق ابی بوده و تمام اهنگها و زندگی خصوصی خواننده مورد علاقه خود را دنبال می کرده امروز دیگر طرفدار ابی نیست...! حکم پیشکسوتی را پیدا می کند که از دور، دستی بر آتش دارد و جایگاه خود را از طرفدار دو اتیشه به نسل بعدی واگذار می کند ، مثل بوقچی استادیوم آزادی که وقتی پیر می شود جوانها جایش رو می گیرند ( سوء تفاهم نشود در مثل مناقشه نیست منظور این نیست که شان مخاطبین و عاشقان ابی را به بوقچی تنزل دهیم که آن بوقچی نیز در جایگاه خود، شان مربوط به خود را داراست ) ابی که شاید خط فکری خود را تا 20 سال پیش ازطریق کلام شاعرانش از مخاطبین و گروه سنی طرفدارانش در جامعه و اجتماع خاص آن دوره  می گرفت و به نوعی در یک تعامل دو طرفه با اجرای ترانه هایش به انان نیز خط فکری می داد امروز با اجتماع دیگری با تفکر دیگری سرکار دارد شاید آن طرفدار دیروزی بازنشسته شده باشد تکلیفش با مخاطب امروزی که گونه ای دیگر می اندیشد چیست ؟ خواننده ای که بیش ازسه دهه خواننده گی را تجربه می کند این استعداد و توانایی را دارد که در هر دهه مخاطبین جدیدی به خود اضافه کند و حق طبیعی اش است که حرف آدمهای زمان خویش را بزند ،در "نهج البلاغه" می خوانیم :که جامعه را با مقتضیات زمان پیش ببرید...!

متاسفانه شرایط بیمارگونه موسیقی پاپ و اندیشه های حاکم بر آن بعد از انقلاب چند گانگی ایجاد کرد که با دلایل کاملا منطقی و روانشناسانه  به راحتی قابل ثبوت است.

1-دو زیستی بودن هنرمندان داخل و خارج از کشور

 2-شیوع موسیقی زیر زمینی در داخل و تیدیل شدن خوانندگان داخلی به مجاز و غیر مجاز

 3-حضور پر زرق و برق ماهواره ها و وسوسه شدن خوانندگانی که می خواهند از طریق تصویر یک شبه ره صد ساله را طی کنند

 4-تغییر در مدل ساخت اهنگ و سعی در تغییر سلیقه مخاطب

5-ممنوع الکار شدن ترانه سرایان داخلی به خاطر همکاری با خوانندگان ان سوی آب

6-سیاستهای چند پهلوی مرکز موسیقی

 7-به روی کار امدن رپرها و تغییر در ذائقه موسیقایی مخاطب فارسی و...

که همه این مسائل هنرمندان قدیمی و راستین را در اتخاذ یک استراتژی درست برای ادامه فعالیت و ادمه مسیر تحت الشعاع خود قرار داده است...! عده ای فکر می کنند که ابی باید همچنان ترانه ای مثل خاکستری اجرا کند و دلیلشان این است که این اثر 30 سال ماندگار شده است ولی متاسفانه جدا از اینکه در جاودانه بودن این اثار هیچ شکی وجود ندارد یکی از بزرگترین دلایل ماندگاری این آثار را کالبد شکافی نمی کنند و آن سکوت بیست ساله موسیقی پاپ داخل کشور است وقتی در جامعه ای به هر دلیل شرعی یا غیر شرعی بیست سال موسیقی ممنوع می شود و خالقان آن موسیقی کوچ اجباری را تحمل می کنند مخاطبین از ذخیره های خود استفاده می کنند من صفحه های قدیمی پدر را تمیز می کردم و گوش می دادم و دیگری کاستهای پیچ زنگ زده و پاره شده دوران جوانی مادر را دوباره احیا می کرد و اینچنین شد که ابی و هم نسلانش بدون انکه این نسل آنان را دیده باشد و لمس کرده باشد و حتی قبل از اینکه اسم خوانند ه ای مثل ابی را بداند به آثار زیبایش گوش می داده و با رسیدن به سن رشد انتخاب، او و آثارش را تعقیب کرده و آرشیو آثارش را جمع اوری کرده و در طی زمان تبدیل به طرفدار دوآتیشه ی ابی و هم نسلانش شده است ...!

من ترانه سرای نسل دیروز نیستم من ترانه سرای امروز و جامعه زمان خود هستم و حق دارم در یک تعامل دو طرفه حرف خودم را به انها بزنم و حرف انها را در ترانه هایم ...

این مقدمه نسبتا طولانی را گفتم که مخاطبین و منتقدین بدانند روی افراد باید روی موقعیتهاشان قضاوت کرد موقیت من به عنوان یک ترانه سرا اینگونه است : موقعیت ترانه سرای امروزی در یک جامعه امروزی در کنار مخاطب امروزی..! پس باید رو به جلو حرکت می کردم و ترانه ای را به ابی پیشنهاد می کردم که حرف امروز باشد و طبیعتا با زیبایی شناسی طرفداران سنتی ابی که برایشان احترام زیادی قائل هستم شاید درتعارض باشد و اینگونه شد که خدا باماست و پلک خلق شدند.

اما در مورد سوال شما که عده ای می گویند شان خدا در این ترانه پایین آمده به هیچ وجه اینگونه نیست همه این برداشتها برمی گردد به همان تفاوت در نوع نگاه و زیبایی شناسی مخاطب دیروزی و سنتی با مخاطب امروزی منظور این نیست که خداوند واقعا نشسته و فعل چای نوشیدن را انجام می دهد که عده ای می گویند خدا که جسم نیست تا با ما چای بنوشد! این یک تصویر سورئال است.

 تخیل ترانه خدا باماست اینگونه است طبق تعریف ابن خلدون: شعر، کلامیست موزون ، مقفی و مخیل... که بعدها با ورود سبکهای نیمایی و شعر سپید وزن و قافیه از تعریف شعریت به نوعی ساقط شد ولی همچنان دو عنصر اصلی که به کلام شعریت می بخشند یکی عاطفه هست و دیگری تخیل، هیچ کس حق ندارد عنصر انتزاع و تخیل را از شاعر سلب کند سورئال مکتب ادبی بود در سال 1924 در فرانسه آغاز شد و هنرمندان این سبک در شعر و نقاشی از تصاویر غیر واقعی و فرا واقعی برای بیان احساسات خود استفاده می کردند نوشیدن چای خداوند و انسان یک تصویر غیر واقعی و تخیل شاعرانه است از نظر مفهومی یعنی اینکه خداوند خیلی به انسان نزدیک است و در تمام شئون زندگی او حضور دارد چای نوشید یک استعاره است برای بیان صمیمت خداوند وانسان نه جسمیت بخشیدن و پایین آوردن شان خداوند.

در انجیل، مسیح از زبان خداوند می گوید :( من هر شب به خانه های شما می آیم و در میزنم اگر در را باز کیند با شما شام خواهم خورد)

منظور این نیست که خداوند می آید و با انسان "دم پختک" میل می کند منظور حضور خدا در کنار انسان است، عده ای باز قانع نمی شوند و می گویند چرا از تصویر دیگری استفاده نکردی ؟! این حرف مثل این می ماند که به کسی بگویید چرا این لباس را پوشیده ای ؟ سلیقه و تخیل شاعرانه من اینگونه بوده است ممکن است شاعر دیگری این مفهوم را با تصویر دیگری بیان کند به هر حال منظور، چای نوشیدن نیست! منظور صمیمت خداوند با انسان است از طرفی در عرف ما، وقتی می خواهند کسی را دعوت به منزل کنند می گویند:( فلانی امروز بیا یه چای تلخ با هم بنوشیم) و اصولا نوشیدن چای برای ما ایرانیها تبدیل به یک سنت شده و اکثرا در حین کار روزانه خستگی خود را با نوشیدن یک استکان چای رفع می کنیم سعی کردم از تصویری ملموس که برای همه هم ذات پنداری شود استفاده کنم فکر نمی کردم عده ای از این تصویر در جهت منافع دیگری و برای سفسطه کردن خود و دیگران استفاده می کنند  ...!  

امیر عاشق ابی- در مورد این مصرع عده ای می گن اینجا هم شان خدا پایین اومده خوشحال می شم توضیح بدین :

یکی در زد خدا رفت و در و واکرد ...

 افشین مقدم-این روزها دوستان زیادی از طریق فیس بوک این سوالات را مطرح کرده اند و بارها توضیح داده ام امیدوارم اینبار حرف یکدیگر را متوجه شویم و نحوه برخورد با هر اثر هنری را یاد بگیریم از مخاطبین ابی که آثار بی بدیل ایرج جنتی عطایی و همتایانش را در خاطره خود دارند انتظاری بیش از این می رود از این جهت که با کلام ایرج جنتی بزرگ شده اند استعاره را اموخته اند، حس آمیزی را زندگی کرده اند، سوژه را می شناسند و فرم را در مدرن ترین ترانه های زمان خود ترانه هایی مثل بن بست ، درخت و غیره تجربه کرد ه اند. از این ذهن ورزیده بعید است نتواند درک کند منظور از اینکه : یکی در زد خدا رفت و در و  واکرد  چیست ؟ به من انتقاد می شود مگر خداوند پادو است که برود در را باز کند ...! منظور ،در خانه شان در برج زعفرانیه نیست...!  منظور گره ها و بن بستهای زندگیست که خداوند همیشه حلال مشکلات است کنایه از "خدا گر زحکمت ببند دری ز رحمت گشاید در دیگری " است از مخاطب جدی ابی و ترانه های جنتی عطایی انتظار نمی رود تکنیکهای شاعری را نشناسند ...

 شاملوی بزرگ یک جمله تاریخی دارد که می گوید :

چه بسیارند کسانی که به خاطر ضعف ادراک خود اشعار مرا بی معنی می دانند...

به من می گویند : من این روزا یه حال دیگه ای دارم حشو است ...! چون نمی توان یای نکره را دوبار به کار برد( منظور حرف" ی" قبل از واژ ه حال  و یایی که در پایان دیگه ا(ی) قرار می گیرد است ) نمی دانند هر کلامی دو زیان دارد زبان گفتار و زبان نوشتار ، زبان نوشتار هم زبان کتابت و شعر کلاسیک است و زبان گفتار زبان تکلم و محاوره کوچه و بازار است، این قاعده در شعر کلاسیک لحاظ می شود نه وقتی که به صورت تکیه کلام و زبان محاوره که همان ترانه هست به کار می بریم...! مرحوم ناصر عیداللهی از محمد علی بهمنی غزلسرای معاصر ترانه ای خوانده است که می گوید : ( یه حالی که داشتم که نگو ، یه حالی داشتم که نپرس ) در اینجا هم حرف "یا" چون تکیه کلام هست دوبار تکرار شده و بلامانع است

به من انتقاد می کنند چرا در مصرع آغازین دو قید همیشه  و هیچوقت را با هم به کار بردید و این غلط است یکی از آنها اکتفا می کرد قبل از شروع بحث در بالا توضیح دادم این ترانه در مفهوم ساختار شکن بود دوست داشتم در زبان هم اینکار را انجام دهد و از بازیهای زبانی استفاده کنم اگر چه عده ای می گویند این کارها در دنیای شعر اتفاق می افتد نه در ترانه که من هم تا حدود زیادی با این نظر موافق هستم این را می توانید در رزومه کاری من جستجو کنید در ترانه های سهل و ممتنعی چون الکی با اجرای سیاوش قمیشی و همدم با اجرای معین تکنیک زبانی خاصی را به کار نبرده ام اما در این اثر دوست داشتم از تکنیکهای شاعری استفاده کنم شهیار قنبری در ترانه زیبای بوی خوب گندم در مصرع اغازین می گوید : (اهل طاعونی این قبیله مشرقی ام )ما چیزی به اسم اهل طاعونی نداریم شکل صحیح جمله اهل این قبیله مشرقی طاعونی ام باید باشد ولی شهیار در این ترانه آشنایی زدایی کرده که یکی  از تکنیکهای شاعریست

در مورد "همیشه ، هیچوقت" باید بگویم این پارادوکس است در دستور زبان فارسی آوردن دو قید در یک جمله ایراد تلقی می شود مگر اینکه هدفی تکنیکال پشت این قضیه باشد جمله به گونه ایست که با خواندن هر کدام از قیدها معنا می دهد چه بخوانیم : همیشه اینطور نبودم ... و چه بخوانیم : هیچوقت اینطور نیودم ،می بینید که در هر دوحالت معنی می دهد پس حال که این دو را در کنار هم اورده ام  حتما هدفی داشتم ، متاسفانه ذهن تنیل، به جای اینکه سعی کند کُد و گره را باز کند و پی رنگ این تکنیک را شناسایی کند بی آنکه به ذهن خود فشاری بیاورد مرا متهم به بی سوادی می کند و می گوید شاعر اشتباه کرده است بارها توضیح داده ام باز هم می گویم هدف از این تکنیک این بوده است که تاکید بیشتری را نشان دهم  مینی بر اینکه که این روزها واقعا یک حال دیگری دارم ، چنان که گویی تا کنون این حال را نداشته ام، از طرفی در داستان نویسی تکنیکی وجود دارد که گاهی راوی، جمله را با کلمه ای آغاز می کند و پشتش ... سه نقطه فرار می دهد و خط روایی داستان را با کلمه ای دیگری که خواننده انتظارش را ندارد به سمت دیگری پیش می برد شروع مصرع با کلمه همیشه، می توان گفت جدای پارادوکس به نوعی دیگر از این قاعده تبعیت می کند

 یعنی:  همیشه ... ! انگار چیزی می خواهم بگویم بعد با هیچوقت حرفم را عوض می کنم.

 در مورد پارادوکس عده ای اعتقاد دارند این تکینک بیشتر در مورد صفتها انجام پذیر است می گویند هیچکس تا کنون با دوقید این تکنیک را به کار نبرده است می گویم چرا فکر می کنید حتما کسی باید قبل از من به کار برده باشد و بعد من مجوز پیدا کنم به کار ببرم ؟!دوست دارم پیشرو باشم نه پیرو! 

همچنین باز ذهن تنبل انتقاد می کند آقا ، سمت این حوالی حشو است زیرا سمت، همان حوالی هست ، آری سمت یعنی حوالی ولی وقتی این دو را در کنار هم استفاده می کنم با هدفی تکنیکال دیگر حشو تلقی نمی شود بلکه یک بازی زبانی تلقی می شود .

امیر عاشق ابی- در مورد قافیه بیکارم و موهاتم توضیح بدین :

افشین مقدم-بعضی مواقع شاعر در تنگنایی قرار می گیرد که اصول را زیر پا می گذارد البته دلایل فنی و علمی ندارد ولی مهم این است که شاعر به صرف شناخت اصول و قواعد دست به اینکار بزند یعنی آگاهانه باشد نه نا آگاهانه مثالی  می آورم از بزرگان شعر کلاسیک و ترانه که در مقاطع مختلف به خاطر وفاداری به مفهوم و تصویر قافیه را شکسته اند

حافظ می گوید :

صلاح کار کجا و من خراب ، کجا

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

همینطور که می بیند این یکی از معروف ترین غزلیات اسطوره شعر کهن است که علاوه بر اینکه قافیه ندارد بلکه حشو نیز همراه خود دارد چون پسندیده نیست بعد از حرف تا از به استفاده کنیم که در مصرع دوم چنین اتفاقی می افتد

سعدی در کلیات در زیر تیتر دیباچه : همان که نثر معروف "منت خدای را عز و وجل که طاعتش ..." در آن قرار دارد.

یک چهار پاره دارد با این مضمون :

ای کریمی که از خزانه غیب     گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم      تو که با دشمن این نظر داری

چهار پاره یکی از قالبهای شعریست که مصراع دوم و چهارم ان هم قافیه باشند همینطور که مشاهده می کنید در این چهار پاره واژه های خور و نظر هم قافیه شده اند که غلط است

مرحوم حسین منزوی بزرگترین غزلسرای معاصر در کتاب از ترمه و تغزل یک مثنوی دارد به اسم "توفان" که در یکی از بندهای آن بر خلاف قاعده عمل می کند زیرا مثنوی به شعری گفته می شود که هر بیت آن قافیه مستقل داشته باشد ، می گوید :

من می خواهم بشناسم ترا

من می خواهم بشناسم ترا

در پاورقی این شعر توضیح می دهد : نخیر، اشتباه چاپی نیست و شاعر مصراع را تکرار کرده است این تکرار دو دلیل داشته است

یک به نشانه تاکید بر اهمیت این شناختن

و دوم برای پرهیز از آوردن مصراعی که در فقر قافیه کارش ممکن بود به ابتذال کشیده شود ...!

 

از ترانه سرایان بزرگ این مرزو بوم چند مورد مثال می زنم تا ببیند صرف غلط قافیه چیزی از ارزشهای کلامی انان کم نکرده است .

ایرج جنتی عطایی در غزلترانه زیبای "با من از ایران بگو" که داریوش اجرایش کرده است در یک جا واژه هایی چون یاران را با سیه پوشان  و در بندهای بعدی واژ ه هایی چون گمنامان را با تهی دستان هم قافیه کرده است در غزلترانه معروف : (یاور از ره رسیده با من از ایران بگو ...) که مطمئنا همه آن را شنیده اید و حفظ هستید در قالب غزل شاعر فقط یکبار حق دارد از الف ونون جمع در قافیه استفاده کند تازه آن هم به شرطی که پشت هم نباشند که در این غزلترانه سه بار این اتفاق افتاده که دوبار ان الف و نون جمع پشت هم قرار می گیرند

 به راستی آیا استاد جنتی عطایی تعریف قافیه رو نمی دانسته ؟ مسلم است که به خاطر وفاداری به مفهوم و تصاویر بکر این غزلترانه حتی در قالب کلاسیک شعر غزل که مانند ترانه از لحاظ رعایت کردن اصول ادبی تعارف بردار نیست از قافیه اوایی و سماعی استفاده نموده است و قافیه علمی را رعایت نکرده است

در ترانه "فاجعه" با اجرای داریوش نیز غلط قافیه وجود دارد

تمام سینه ها عریان ، تمام چهر ه ها خونین

تمام دستها خالی ، تمام چشمها غمگین

(خونین و غمگین) هم قافیه نیستند چون اگر حرف (این) را از پایان دو واژه برداریم خون باقی می مان دو غم که قافیه نمی شوند چون حرف (این) در این دو واژه صرفا برای نسبت آمده و در هر دو مشترک است و تولید قافیه نمی کند.

در ترانه "سرگردون" باز از همین ترانه سرا و باز اجرای داریوش بند زیر قافیه ندارد :

باتنم دردی اگه بود ، بی رمق بود اگه پاهام

تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود دردام

(پاهام دردام) هم قافیه نیستند چون (الف و میم) جمع در هر دو الحاقی تلقی می شود و جزو حروف اصلی کلمه نیست.

در شاهکار "وقتی توشب گم می شدم" از همین ترانه سرا و اجرای داریوش بند زیر از موارد عیوب قافیه تلقی می شود  

آه اگه شب شیشه ای بود ، پل به ستاره می زدم

شکسته آینه شب و نیزه خورشید می شدم

(می زدم و می شدم) هم قافیه نیستند زیرا حرف رَوی آنها یکسان نیست و مثالهای متعدد دیگری از اردلان سرفراز و شهیار قنبری نیر وجود دارد که برای جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خود داری می شود همه موارد ذکر شده و ذکر نشده ذره ای از ارزش ترانه های بزرگان نمی کاهد زیرا تعلق ترانه در وهله اول به موسیقیست تا به قوانین شعری و اگر هم جایی ترانه سرا از اصول و قواعد شعری و موسیقی شعر استفاده می کند به خاطر ذوق هنری خودش است به قول شهیار قنبری در پاسخ به نقدی که روی ترانه اش صورت گرفته بود که گفته بودند شما قواعد را در فلان ترانه رعایت نکردید گفت : ما خودمان قوانین کارمان را تعیین می کنیم...!

 این مثالها را زدم تا بگویم این درست نیست که عده ای برای بعضی از مسائل حاشیه ای از کاه، کوه بسازند و ضعفی که ممکن است در کار هرکسی وجود داشته باشد را آنقدر بزرگ کنند و کلیت یک ترانه موفق و یک آلبوم خوب و یک خواننده با سابقه به اسم ابی را بخواهند زیر سوال ببرند...!        

 

امیر عاشق ابی- ترانه دوم شما ترانه بسیار زیبا و عاشقانه پلک هست که واقعا  شنیدنی و زیباست و بسیاری از طرفداران ابی از این ترانه رضایت کامل دارن ولی خوب برخی هم انتقاد کردن و معتقد هستن شما در این ترانه معشوق رو در انحصار خودتون میخواهید یا وی رو مجبور میکنید به دوست داشتن ، که به اعتقاد این دوستان این جور عشق و عاشقی اصلا درست نیست که عاشق از معشوق بخواد در حالی که با یه نفر دیگه هست در دو نقش بازی کنه .

اگه قلبت یه جا دیگه اس به چشمات صحنه سازی کن

اگه گیری نمیتونی توی دو نقش بازی کن

این هم سوال یکی از هواداران:

نمیشی عشق ثابت پس بیا و اتفاقی باش

 یا

 اگه قلبت  یه جا دیگست با چشمات صحنه سازی کن

از نظر من این دو قسمت با اونجایی که میگه نمیشه با تو که خوبی به ظاهر هم کمی بد شد در تناقض هستش  
در واقع میگه معشوقه من اننقدر خوبه که به آدم های شهرش هم باید علاقه نشون داد . بعدش اگه این معشوقه انقدر با ارزش هست چطوره که یک دفعه شاعر بهش میگه توی دو نقش بازی کنه ؟

 

افشین خان ممنون میشم اگه پاسخی در مورد این  ترانه بدید.

افشین مقدم-پلک یکی از بهترین ترانه های من هست و خیلی خوشحالم که بهترین اتفاق برایش رقم خورد و بهترین صدا درقالب بهترین اهنگ و تنظیم این ترانه را به اجرا در آورد.

این برداشت دوستان شما هم بر می گردد به همان زیبایی شناسی و بافت سنتی و فکری مخاطب فارسی... وظیفه هنر تبلیغ و ارائه اخلاقیات نیست هنر برای هنر است و وظیفه اشن خلق زیباییست ، هنر آنجا که با اخلاقیات تلفیق می شود دیگر هنر نیست و تبدیل به شعار می شود اگرچه به هیچ وجه منکر این نیستم که هنر درحین اینکه به بیان زیبایی و خلق زیبایی می پردازد می تواند پیامی هم به مخاطب منتقل کند ولی اساسا وظیفه هنر تبلیغ اخلاقیات نیست خوب اگر با این زیبایی شناسی که مطرح کردم مخاطب بپذیرد وظیفه هنر تیلیغ اخلاقیات نیست دیگر در برخورد با این ترانه به اخلاقیات توجه نمی کند که آزارش دهد.

 به این فکر می کند آیا این سوژه درست پرداخت شده ؟ آیا شاعر در آن چیزی که می خواسته بگوید از نقطه نظر تکنیکی درست عمل کرده است یاخیر ؟ و آن موقع است که اگر پاسخش مثبت باشد باید از این ترانه لذت ببرد و اگر پاسخش منفیست حق دارد که لذت نبرد اما مخاطبی که این زیبایی شناسی را ندارد به گونه دوستان شما عمل می کند و جهان بینی ترانه را مورد انتقاد قرار می دهد.

 بارها گفته ام باز می گویم : جهان بینی یک شاعر را نمی شود نقد کرد نقد جهان بینی یعنی تفتیش عقاید...!

اینکه می گویند چرا ابی ترانه ای خوانده که به معشوق خود می گوید در دونقش بازی کن نقد جهان بینی و مطرح کردن اخلاقیات است که پیشتر توضیح دادم اما بیاییم ترانه را از منظر دیگری نگاه کنیم این ترانه جدا از اینکه واقعیت و حقیقت جامعه امروز و روابط بین افراد را بیان می کند و جدا از اینکه حقیقت همیشه تلخ است تکنیک ترانه سرایی من تلقی می شود یکی از تکنیکهای خاص من در ترانه سرایی لحن سازی و کارکتر سازیست از نقطه نظر رفتار شناسی دوست دارم کارکتر عاشق و معشوق در ترانه هایم خاص باشد به نحوی که در ترانه های دیگر این رفتار و کارکتر یافت  نشود عاشق ترانه الکی ( سیاوش قمیشی ) کارکتر و لحن خاص خودش را دارد تا جایی در دوبند اول یک نوع سادیک را تداعی می کند جایی که می گوید :(الکی بگم جداشیم تو بگی که نمی تونم) یا جایی که می گوید ( دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری ) این یک لحن خاص هست و همه ادمها با هر گروه سنی در زمانها و مکانهای مختلف به نوعی این شیطنتها و حالات روحی روانی را تجربه کرده اند   کارکتر عاشق ترانه همدم (معین)  خاص خودش است و شیطنتش به گونه دیگریست جایی که می گوید : ( می گم وای چه قد سرده می یام دستاتو می گیرم  ... ) کارکتر عاشق ترانه پلک هم لحن  و رفتار خاص خودش را دارد سعی می کنم مثل یک هنرپیشه که نقشهای مختلفی را می پذیرد و بازی های متفاوتی را نشان می دهد در هر ترانه گوشه هایی از زندگی افراد اجتماع و مخاطبنیم رو به تصویر بکشم و در هر ترانه از موقعیت جدیدی حرف بزنم ایا واقعا در زندگی امکان ندارد انسان نا خودآگاه کسی رو دوست داشته باشه که او دیگری را دوست داشته باشد  و متعلق به دیگر ی باشد ؟ فرض کنید کسی را برای اولین بار می بیند و بدون هیچ دلیل منطقی از او خوشتان می آید در حالی که حتی با او یک کلام هم حرف نزده اید ، نا خوداگاه از او خوشتان امده و کاری هم نمی شود کرد! شما نمی دانید که این شخص در گذشته خود یا  "بک گراند" ذهنی خود به چه می اندیشد؟ به که می اندیشد؟! شما در یک لحظه خاص از یک ادم خاص خوشتان امده و دل داده اید وبعد می فهیمد که این شخص متعلق به دیگریست منطق حکم می کند که از این عشق طرف نظر کنید اما جنون حکم دیگری دارد و اینجاست که به التماس می افتید و تقاضا می کنید : فقط یک پلک با من باش ...! وحتی در ادامه برای او نیز احترام قائل هستید و می گوید فقط یک پلک با من باش ، چون نمی خواهم از کسی کم شی و به تعهدت خیانت کنی ! شما حدس می زنید ممکن است کسی را که دوست دارید به دیگری تعلق داشته باشد اما جنون دست بردار نیست ترانه هر چه قدر از ارتفاع، خط طولی خود را طی می کند و به انتها می رسد التماسهای شما درخط عرضی ترانه ، عریان تر می گردد تا جایی که به او می گویید :( اگه قلبت یه جا دیگه س با چشمات صحنه سازی کن !) در اینجا خیانت را شما معنا می کنید، نه محیط بیرونی و انگار ه های دیگران شما فکر می کنید که اگر او فقط یک پلک با شما باشد تعهدی را زیر پا نگذاشته در نظر بگیرید انسانی را که گناهی مرتکب می شود سعی می کند در خلوت خود گناه خود را توجیه کند و بار عذاب وجدانش را کم کند برای خود دلیل می تراشد که من نمی خواستم دست به اینکار بزنم اگر فلان نمی شد و بهمان نمیشد،من مرتکب این گناه نمی شدم البته از نقطه نظر روانی ادمهایی هم هستند که برای ایجاد یک هیجان کاذب دست به گناه می زنند و گناه را دوست دارند من دارم دراین ترانه از موقعیت یک آدم آ نرمال قصه را تعریف می کنم نه موقیعت یک آدم نرمال، منطقی وجود ندارد همه چیز جنون است دقت کنید به کارکتر مرحوم خسرو شکیبایی در فیلم هامون دقت کنید با کارکتر محمد رضا فروتن در فیلم دوزن و قرمز. عاشق این ترانه هیچ آغوش و لمس و معاشقه ای را نمی خواهد انتظارش درک روحی معشوق از اوست و فقط یک پلک نگاه می خواهد دوست دارد دیده شود در واقع فقط یک پلک با من باش استدعایی برای معاشقه نیست استدعا برای دیده شدن است دوست دارد عشقش را به معشوقش نشان دهد بدون انکه انتظار همراهی جسمی معشوق را داشته باشد و وقتی از همه این التماسها و حالی کردن این مسئله که من از تو چیزی نمی خواهم فقط یک پلک نگاه می خواهم جوابی دریافت نمی کند عاصی می شود و می گوید : توی دونقش بازی کن! جدا از اینکه تصاویری از این دست شیطنتهای تکنیکال من در زبان است اما در مفهوم سمت و سوی دیگری می گیرد قصد ندارم توجیهش کنم  اما هدف بیان واقعیتی بود که وجود دارد و همانطور که قبلا گفتم گوشه ای از زوایای پنهان زندگی افراد است اما انجا که گفیتد دو بند از ترانه با هم تعارض دارند باید بگویم ترتیب قرار گرفتن ابیات در تکس اصلی ترانه قبل از اجر ا به اینگونه نبود بند (نمی شه با تو که خوبی ...)بعد از بند (نخواستم بگذرم از تو که تو دنبال من باشی) قرار می گرفت ... که عاشق این گذشتن از معشوق را به خاطر علاقه زیاد و بی حد حصری که دارد از نظر خود خشونت تلقی می کند و و بدی می داند و بعد می گوید " (نمی شه با تو که خوبی به ظاهر هم کمی بد شد )" یعنی انقدر خوبی و دوستت دارم که نمی توانم حتی به ظاهر از تو بگذرم و نسبت به تو بی تفاوت باشم در واقع عاشق از عشق زیاد در ذهنیت خودش این عمل را بدی کردن به معشوق می داند جدا از اینکه ممکن است معشوق نه تنها از این عمل ناراحت نشود بلکه خوشحال هم شود در این ترانه باید تمام تصاویر را از زاویه نگاه عاشق نگاه کرد نه از زوایه معشوق و اخلاقیات که البته در اجرا ترتیب ابیات به هم خورد حتی در این حالت هم تناقضی وجود ندارد یعنی نباید از منظر نگاه عاشق اگر به مسئله نگاه کنیم در دونقش بازی کردن معشوق را عمل ناپسندی تلقی کینم که بعد بگوییم پس چطور می گوید نمی شه با تو که خوبی به ظاهر هم کمی بد شد  ...

امیر عاشق ابی-نظرتان در باره ترانه هایی مثل بدبین ، بغض و بارون ، یه عاشق و ترانه هایی از این دست که در آلبوم حضور دارند چیست ایا فکر می کنید ابی باید این ترانه ها را اجرا می کرد عده ای می گویند این ترانه ها در شان ابی نبود؟؟؟؟

افشین مقدم- متاسفانه عده ای مارکت و شرایط بغرنج موسیقی پاپ خارج از کشور را نمی شناسند و خیلی احساسی با ماجرا برخورد می کنند ابی در این آلبوم به اعتقاد اکثر منتقدین و کارشناسان پنج ترانه سنگین اجرا کرد 1- جهان بینی 2- تصمیم 3- پلک 4- نوازش 5- خدا باماست.... برای مخاطبین خاص ،عده ای نمی دانند که خوانند ه ای مثل ابی که تور کنسرت برگزار می کند نمی تواند برای ایرانی های پراکند ه ای که در اقصی نقاط جهان حضور دارند و کم کم دارند از فرهنگ ایرانی و ذائقه ایرانی دور می شوند و حتی فارسی صحبت کردن را دارند از یاد می برند و تنها با چنین کنسرتهایی در یک شب دور هم جمع می شوند و شادی می کنند فقط ترانه خاکستری را بخواند ،عطر تو را بخواند نیاز به ریتم و تحرک دارد نیاز به ترانه هایی دارد که نوجوان 13 ساله ای که به کنسرتش آمده همراهش بخواند و هیجان خود را بیرون بریزد و تخیله شود تجربه نشان داده هر چه قدر کلام پیچیده تر باشد از نظر آهنگسازی برای ساخت ترانه های ریتمیک دست اهنگساز را می بندد و او را به دست انداز می اندازد ،حتی اگر جبرا به ترانه های پیچیده ریتم تزریق شود همخوانی خواننده در کنسرت با مردم دچار مشکل می شود مثلا دختر بچه 13 ساله نمی تواند ترکیبات شاعرانه و ذهنی خاص را درک کند و اصلا بر زبانش نمی چرخد که بفهمد و بخواند همیشه در حین جمع کردن چنین آلبوم هایی خوانندگانی چون ابی که ماهی یکی دو کنسرت برگزار می کنند به چنین گروه سنی و چنین مخاطبینی هم نظر دارند من فکر می کنم اجرای ترانه های ریتمیک و ساده ای چون یه عاشق و بدبین و ... با این ذهنیت صورت گرفته است  .

 

در پایان از شما بابت ترتیب دادن این مصاحبه تشکر می کنم

و باید بگم دوست ندارم به این باور برسم که بگویم  :

 خیلی ها گوش نمی کنند لذت ببرند بلکه گوش می کنند فقط ایراد بگیرند...!

اختلاف ابی و همکاران قدیمی اش هیچ ربطی به من ندارد این پسندیده نیست عده ای از سر لجاجت، انتقام عدم همکاری دو طرف، ماجرا را از من و همکارانم بگیرند ...!

 

افشین مقدم فروردین 1390

 

ممنون از شما افشین خان به خاطر وقتی که گذاشتید و به سوالات بنده به صورت کامل و جامع پاسخ دادید امیدوارم ابهاماتی که برای برخی از دوستان پیش اومده بود با توضیحات کامل شما بر طرف شده باشد.

 

 با تشکر امیر عاشق ابی وبلاگ ستاره های سربی

  

 

 آلبوم "حس تنهایی " وارد بازار شد.

متن ترانه ی "پلک" از آلیوم حس تنهایی ابراهیم حامدی :

 

فقط یک پلک با من باش،نمی خوام از کسی کم شی

ازت تصویر می گیرم ، که رویای یه قرنم شی

 

فقط یک پلک بامن باش، بگم سرتاسرش بودی

به قلبم حمله کن یکبار، بگم تا آخرش بودی

 

بیا کوتاتر از شبنم ، توی تقویم بیکاری ۱

برام ساعت ببین در روز، بگو که وقت می ذاری

 

دارم یه قصه می سازم از این تنهایی ِ بی تو

بیا بشکن روایت رو ، تو نقش ِ تازه وارد شو

 

یه فصل و که نمی مونی تو یک لحظه اقاقی باش

نمی شی عشق ِ ثابت پس ، بیا و اتفاقی باش

 

اگه قلبت یه جا دیگه س ، با چشمات صحنه سازی کن

اگه گیری ، نمی تونی ، توی دونقش بازی کن

 

کجای نقطه ی پایان می خوای تو فال من باشی

نخواستم بگذرم از تو ، که تو دنبال ِ من باشی

 

نمی شه با تو که خوبی ، به ظاهر هم کمی بد شد

به آدمهای ِ شهرت هم علاقه مند باشد شد

 

۱- این بند در اجرا حذف شده است

۲- این ترانه در اجرا بعضی ابیاتش جابجا شده اند

۳- ترجیع بند پیشنهاد من بوده است

پلک

خواننده : ابراهیم حامدی

آهنگ و تنظیم : شوبرت آواکیان

ترانه  سرا : افشین مقدم

آلبوم حس تنهایی

لیبل : آونگ

آلبوم حس تنهایی

لیبل : آونگ

 

سلام دوستان

 

دوستان لطف کنید کامنتهای مربوط به ترانه خداباماست(ابی) را در پست مربوط به خودش و کامنتهای مربوط به ترانه همدم (معین) را هم در پست مربوطه ثبت کنید .

 

همدم

 

موزیک ویدیوی " همدم " با صدای معین از شبکه پی ام سی ریلیز شد

در ابتدا قرار بود این ترانه ی خیلی عاشقانه،در روز ولنتاین به بازار بیاید اما در نهایت در روز ۲۲ اسفند ریلیز شد امیدوارم این ترانه که کار مشترکی است با دوست خوبم علیرضا افکاری مورد پسند شما واقع شود

همدم

کنارم هستی و اما دلم تنگ می شه هر لحطه

خودت می دونی عادت نیس، فقط دوس داشتن ِ محضه

کنارم هستی و بازم بهوونه هامو می گیرم 

 می گم که وای چه قد سرده ، می یام دستاتو می گیرم ۱

یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می میرم

از اینجا تا دم ِ در هم بری ، دلشوره می گیرم

فقط تو فکر این عشقم، تو فکر ِ بودن ِ باهم

محاله پیش ِ من باشی ، برم سرگرم ِ کاری شم

می دونم که یه وقتایی، دلت می گیره از کارم

روزایی که حواسم نیس، بگم خیلی دوست دارم

تو هم مثل ِ منی انگار ، از این دلتنگیا داری

تو هم از بس منو می خوای ، یه جورایی خودآزاری

کنارم هستی و انگار ، همین نزدیکیاس دریا

مگه موهاتو وا کردی ، که موجش اومده اینجا

قشنگه رد ِ پای عشق ، بیا بی چتر زیر ِ برف

اگه حال ِ منو داری ، می فهمی یعنی چی این حرف

می دونم که یه وقتایی ، دلت می گیره از کارم

روزایی که حواسم نیس، بگم خیلی دوست دارم

تو هم مثل ِ منی انگار ، از این دلتنگیا داری

تو هم از بس منو می خوای ، یه جورایی خودآزاری

 

۱- حرف " که " در اجرا حذف شده است

 

همدم

خواننده : معین

آهنگ و تنظیم : علیرضا افکاری

ترانه سرا : افشین مقدم

کارگردن : کوجی زادوری

 

 

 

آن قالی ام که ارزشم افزوده می شود        وقتی که در تهاجمی از پایمالی ام 

 

کامنتها از این به بعد ، پس از تایید نمایش داده خواهد شد ...!

موزیک ویدیوی " خدابا ماست " روز یکشنبه ریلیز شد فکر نمی کردم که تنها در عرض ۶ روز  انقدر مورد توجه قشرهای مختلف قرار بگیرد،همین که در هر محفلی اعم از روشنفکری و غیر روشنفکری، هنری و غیر هنری راجع به این ترانه صحبت می شود خوشحالم!برایم نظرات  منفی چندان مهم نیست مهم این است ترانه ای به اتفاق ابی نازنیم و شوبرت عزیز کار کرده ایم که از نظر استایل موزیک و محتوای کلام و افکتهای کامپیوتری در ویدیو تا کنون نظیرش در مارکت ایرانی  نبوده حتی اگر به قول بعضی ها بد بود ولی در عوض خاص بود ، متفاوت بود و شبیه کسی نبود من برای کار کردن با اسطوره ها زبانم را به زبان ترانه سراهایی که اسطوره ها با انان همکاری داشتند تغییر ندادم سربلندم از اینکه مولف،ترانه سرودم و امضای خودم پای کارهایم هست نه امضای دیگران ، مثل خیلی ها ترانه ی مجانی به خوانندگان واگذار نکرده ام !!!

 امروز خوشبختانه با تمام سانسورهایی که طی ۱۰سال بر ترانه ام صورت گرفت که همچنان موفق نشده ام کتاب ترانه هایم را چاپ کنم و مافیایی که همیشه آزارم می داد در کنار تمام دشمنی ها و زیرآب زنی ها احساس می کنم به حق خودم رسیدم امروز چنان از لحاظ شحصیتی احساس قدرت می کنم که نه مدح و مجیز کسی چیزی به من اضافه می کند و نه ذم و انتقاد کسی چیزی از من وترانه ام کم خواهد کرد دوستان را می شناسم لحنشان را نیز... دشمنان را می شناسم لحنشان را نیز... خوب یادم هست چه کلمه ای از دهان دوست جاری شد و امروز همان کلمه را در کامنت دشمن بی نام و نشان در وبلاگم می خوانم عیبی ندارد...!!!

 این وبلاگ تقریبا ۴ سال است که به همه اجازه داد هر توهین و ناسزایی که دوست دارند ارزانی ام کنند بعد از همکاری با علیرضا عصار، شهرداد روحانی و ارکستر سمفونیک لندن و موفقیت ترانه هایم در کنسرتهای تهران و شهرستانها گرفته تا ترانه سریال ستاره سهیل با فواد حجازی و محمد اصفهانی چه نقدهای مغرضانه و ناسزاهایی که نشنیدم بعد از موفقیت ترانه الکی این توهین ها به اوج خود رسید و امروز رسما اعلام می کنم تمام دشمنانم  پس از شنیدن ترانه خدا باماست منفجر شدند که اینگونه در وبلاگ شخصی من که برایشان احترام قائل شده ام( برخلاف دیگر همکاران که بنابر ملاحظاتی برای کامنتها تایید می گذارند ) بدون تایید کامنتها را ثبت می کنم با الفاظ رکیک جولان می دهند و یکه تازی می کنند از آنجایی خودم طی ۱ دهه ترانه سرایی سانسور شده ام و نگذاشتند آنچه را که دوست داشتم اجرا کنم و انچه را که دوست داشتم چاپ کنم قلبا طی این چند سال که وبلاگ شخصی برای خود درست کرده ام هیچ کس را سانسور نکرده ام این وبلاگ جزو معدود وبلاگهایی بود که کامنتها رو بدون تایید ثبت می کرد ولی عده ای ثابت کردندکه ظرفیت آزادی را ندارند وقتی تحدید حدود نشوند لجن پرانی می کنند و هر چه که لایق خودشان است به دیگران نسبت می دهند فقط می توانم بگویم متاسفم!از همه کسانی که برای خواندن ترانه ام به وبلاگم سر می زنند و احتمالا لابه لای کامنتها بوی گندی به مشامشان می رسد عذر خواهی می کنم ...

من ترانه سرایی نبودم که فلان کمپانی پشتم باشد و چپ و راست کتابهایم را چاپ کند تا مطرح شوم،ترانه سرایی نبودم که به لطف سریالهای فصلی صدا و سیما طی هر فصل ترانه تیتراژ کار کنم و ۲۰ میلیون بیننده داشته باشم و مطرح شوم!(اگر چه دوستانی که از این طریق مطرح شدند حتما استعداد و استحقاق آن را داشته اند) من برای ترانه ام زحمت زیادی کشیدم خاک خوردم وبالا آمدم به هر حال فکر می کنم این ۶ روز دشمنان به اندازه کافی عقده هایشان را خالی کردند از توهین و ناسزا گرفته تا ثبت کامنتهای جعلی با اسم بزرگان ترانه حتی با اسم من در وبلاگم کامنت گذاشتند فکر می کنم هیچ پلیدی دیگری باقی نمانده که نشان نداده باشند ، توهینی نبوده که نکرده باشند،خدا شاهد است اگر می دانستم هنوز به طور کامل تخلیه نشده اند و پیکان حملات فقط به سمت خودم بود امکان نداشت کسی را سانسور کنم اما از کسانی اسم می برند و توهین می کنند که به هنر این مملکت طی ۴ دهه خدمت کرده اند به اسم طرفدار ابی می آیند و به ظاهر به مخالفین توهین می کنند که با زبان بی زبانی بگویند طرفداران ابی بد دهن و بی فرهنگ هستند،خنده ام می گیردوقتی می بینم عده ای به اسم طرفدار در صدد منحرف کردن ذهن من به سمت و سوی دیگری هستند مثلا می گویند ترانه سیاوش قمیشی خوب بود و ابی را می کوبند یا می گویند ترانه خدا با ماست که ابی خوانده خوب است سیاوش را می کوبند!!!!!!

برایم مهم نیست چند نفر با اسم و مشخصات جعلی یا بی نام و نشان در وبلاگم کامنتهای توهین آمیز می گذارند این یعنی انقدر قد کشیده ام که دیگران احساس خطر می کنند نگران جایگاهشان هستند احساس خطر می کنند جریانی از ترانه راه بیفتد که انان توانایی سرودنش را ندارند احساس خطر می کنند که بیزینس خود را ازد ست بدهند همشه گفته ام هیچ کس جای کسی را تنگ نخواهد کرد قلم یک شاعر بهترین سلاح اوست

در پایان خداوند بزرگ را شاکرم که غزیزه ی ترانه سرایی را در وجودم نهاده تا بتوانم لحظاتی از زندگی افراد احتماعم رو تصویر کنم ، همین که در گوشه و کنار این جغرافیای پهناور کسی ترانه ام را زمزمه کند برایم کافیست،همین که کسی خودش را در ترانه ام ببیند مزدم را گرفته ام همین که میلیونها ایرانی با ترانه ام هم ذات پنداری کنند تمام خستگی از تنم بیرون می رود همین که مسیجی دریافت می کنم که با ترانه ات دیدمان به خدا عوض شده احساس می کنم مسیرم را درست رفته ام و اشتباه نکرده ام

بعد از موفقیت ترانه الکی دختری با من تماس گرفت و گفت ۴ سال بسری را دوست داشتم و قرار بود ازدواج کنیم ولی متاسفانه از هم جدا شدیم لپ مطلب اینکه گفت با ترانه الکی احساس کردیم دلمان برای ان عشق تنگ شده و با ترانه شما دوباره با هم آشتی کردیم ...

این هم یکی از صدها کامنتی است که در فیس بوک برایم آمده که در اینجا کپی پیست می کنم که شما هم بخوانید

 mamnon az sheraye zibaton,be khosos shere khoda ba mast.khili dostesh daram vaghti gosh mikonam va man ham ba ebi mikhonam fekr mikonam ke khoda neshaste va dare gosh mikone.in shero moghei gosh kardam ke fekr mikardam khoda tanham gozashte.dobare on dosti bargasht va man babate in azaton mamnonam.omidvaram hamishe salamat,payande va piroz bashid.khodavand hafezeton.

vaghan ba khoda ashti kardam hamon hese ghabli omade soragham .nemidonid che ehsase badi dashtam,ehsase tard shodegi mikardam.khoda khili dosteton dare ke shomaro vasete karde ke be noei be bandehash aramesh bedid va komak konid.omidvaram hamishe dar panehe khoda bashid
پیشاپیش عذر خواهی می کنم که مجبورم بعضی از کامنتهای توهین آمیز را حذف نمایم . موفق باشید

 

سلام دوستان

موزیک ویدیوی " خدا با ماست" ریلیز شد

این موزیک ویدیو با صدای ابراهیم حامدی و آهنگ و تنظیم شوبرت آواکیان و کارگردانی الک کارتیو از شبکه پی ام سی پخش می شود این موزیک ویدیو یکی از ترانه های آلبوم حس تنهایی ست که اجتمالا ۱۸ مارچ از طریق کمپانی آونگ به بازار عرضه خواهد شد در این آلبوم ۲ ترانه خدا باماست و پلک متعلق به من است .

خدا با ماست

من این روزا یه حال دیگه ای دارم

همیشه ، هیچوقت اینطور نبودم

همیشه نیمه ی خالی رو می دیدم

به فکر نیمه های پُر نبودم

 

همیشه فکر می کردم زمین پَسته

خدا رو سوی ِ قبله می شه پیدا کرد

همین دیروز ، سمت ِ این حوالی بود

یکی در زد خدا رفت و در و واکرد

 

من این روزا یه حال ِ دیگه ای دارم

جهان من لباس ِ تازه می پوشه

من و تو دیگه تنها نیستیم، چونکه

خدا با ما نشسته چای می نوشه

 

ملخ افتاده توی خرمن گندم

منم مثل ِ همه از کار بیکارم

به جای داس ، شونه توی دستامه

فقط تو فکر گندمزار ِ موهاتم ۱

 

نه اینکه بی خیال مزرعه باشم ۲

دیگه از باد ِ پاییزی نمی ترسم

نگو این آسیاب از پایه ویرون شد

خدا با ماست، از چیزی نمی ترسم

 

اگه بارون به شیشه مشت می کوبه

بیا اینجا بشین پهلوی ِ این کرسی ۳

خدا با دست من دستاتو می گیره

تو از چشم خدا حالم رو می پرسی

 

من این روزا یه حال ِ دیگه ای دارم

جهان من لباس ِ تازه می پوشه

من و تو دیگه تنها نیستیم، چونکه ...

خدا با ما نشسته چای می نوشه

 

خواننده : ابراهیم حامدی

آهنگ و تنظیم : شوبرت آواکیان

ترانه سرا: افشین مقدم

کارگردان : الک کارتیو

 

 

 ۱- در اجرا به جای تو فکر ... به فکر خوانده شداز طرفی دو واژه ی بیکارم و موهاتم هم قافیه نیستند به خاطر وفاداری به مفهوم و تصویر در قافیه از این دو واژه استفاده کرده ام 

۲- این بند با بند بعد از خود در اجرا جابجا شده است

۳-به جای واژه پهلوی از واژه ی کنار در اجرا استفاده شده است شکست وزنی به این خاطر است

 

لآلآ ک،

      لالا كن

 

لالا كن دختر ِ زيباي شبنم     

لالا كن روي زانوي شقايق

بخواب تا رنگ ِ بي مهري نبيني

 تو بيداري ِ كه تلخ ِ حقايق

 

تو مثل ِ التماس ِ من مي موني

 كه يك شب روي شونه هاش چكيدم

سرم گرم ِ نوازشهاي اون بود    

  كه خوابم برد وكوچش رو نديدم

 

حالا من موندم و يه كُنج  ِ خلوت

كه از سقفش غريبي چكه كرده

تلاطمهاي امواج ِ جدايي 

 زده كاشانه مو صد تكه كرده

 

دلم مي خواس پس ازاون خواب ِ شيرين

ديگه چشمم به د نيا وا نمي شد

ميون ِ قلب ِ متروكم نشوني    

از گنج ِ خاطرات پيد ا نمي شد

 

صدام غمگینه ازبس  گريه کردم    

ازم هيچ اسم و هيج آوازه اي نيست

نمي پرسه كسي هي، در چه حالي ؟      

خبراز آشناي تازه اي نيست

 

كسي تو فكر بي برگي ِ من نيست 

مني كه جنگلي انبوه بودم

هواي خوب ِ دريا تو نفسهام 

غرور و اقتدار ِ كوه بودم

 

به پروانه صفتها گفته بودم    

كه شمعم، ميل ِ خاموشي ِ من نيست

پرنده رو درختم آشيون كن 

حالا وقت ِ فراموشي ِ من نيست

 

                                                                     

خودکشی

 

می تونید فایل صوتی ترانه خودکشی را با دکلمه صدای من از آدرس زیر دانلود کنید :

http://www.4shared.com/get/BSgf9bqy/khodkoshi.html;jsessionid=DABBF4504490E6EB723292790F0FD447.dc216

من عاشق کسی ام که عاشق کسیه

شقایقم نمی شه شقایق کسیه

جنون بوسیدنش هر لحظه همراهمه

مخالف منه چون ، موافق کسیه ....

 

کنسرت

 

کنسرت بزرگ علیرضا عصار به رهبری فواد حجازی در تاریخ ۵ ، ۶ و ۷ خرداد ماه ۱۳۸۹ هر شب دو سانس در تالار وزارت کشور برگزار خواهد شد دوستانی که علاقه مند هستند در این کنسرت حضور داشته باشند می توانند از سایت :

 www.assarconcert.com

بلیت های مورد نیاز خود را تهیه نمایند

در این کنسرت اگر مانند سالهای قبل ممیزی گریبانگیر ترانه هایم نشود با 4 یا 5 ترانه حضور خواهم داشت

حق با توئه

 

حق با توئه

آلبوم "حق با توئه " با ۵ ترانه از من به خوانندگی میثم معافی و اهنگسازی فرزین قره گزلو وارد بازار شد

 

حق با توئه عزیزم زیادی عاشق شدم

اونقد که فکر توام ، نیستم به فکر ِ خودم

حق با توئه نباید هرلحظه با تو باشم

باید بترسونمت می خوام ازت جدا شم

چون عاشق ِ تو هستم ، حق با توئه عزیزم

حتی اگه شکستم حق با توئه عزیزم

حق با توئه عاشقی ، رندی می خواد ندارم

من که دلم نمی یاد اشکت و در بیارم

من که دلم نمی یاد مثل ِ تو بد تا کنم

بگردم و یکی و جای تو پیدا کنم

چون عاشق ِ تو هستم ، حق با توئه عزیزم

حتی اگه شکستم حق با توئه عزیزم

 

 

متن مصاحبه من با کلوپ هواداران سیاوش قمیشی رو می تونید در آدرس زیر بخونید :

http://www.siavashi_ha.mihanblog.com

سلام

اين متن ايميل رضا جلالي مدير برنامه هاي سياوش قميشي هست كه همين الان بدستم رسيده در خصوص بازتاب ترانه الكي واقعا باور نكردنيه :

 Afshin joon
ageh RadioJavan.com o betooni bebeenee...
baaztaabeh bi sabeghee dashteh..dar kam tar az do rooz 500 000 view dashteh..yani nim million nafar dar kamtar az dow rooz...

الکی

سلام دوستان

موزيك ويديو ي الكي (من فقط عاشق اينم ) پس از كش و قوسهاي زياد در مورد تنظيم خلاصه ۴ فوريه / ۱۵ بهمن از شبکه های ماهواره ای پخش شد طی همین یکی دو روزه که از پخش این ترانه می گذره نزدیک به صد اس ام اس و دهها ایمیل از آشنا و غریبه دریافت کردم احساس کردم راه رو درست طی کردم ، این هم متن کامل ترانه الکی :

الکی

من فقط عاشق  اینم حرف قلبت و بدونم
الکی بگم جداشیم تو بگی که نمی تونم

من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشینم
حواست به من نباشه دزدکی تو رو ببینم

ببینم که وقتی هستم مهربونی  یا همیشه
ببینم کدوم ترانه م رو لبات زمزمه می شه *

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

من فقط عاشق اینم روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگی مو بذارم برای فردام

من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافه م
بشینم یه گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

خواننده و آهنگساز : سیاوش قمیشی

تنظیم :  KC Bondar
ترانه سرا :  افشین مقدم

*: این بند در اجرا حذف شد نکته دیگه اینکه ترتیب ابیات در این ترانه به ضرورت آهنگ تغییر پیدا کرد

 

 

سلام دوستان

 ايميلي از "رضا جلالي" مدير برنامه "سياوش قميشي" دريافت كردم مبني بر اينكه موزيك ويديوي ترانه "الكي" يا همون (من فقط عاشق اينم ) در روز ۴ فوريه ۱۵ بهمن از شبكه هاي ماهواره اي پخش خواهد شد .

 

خبر

دوستانی که پی گیر زمان انتشار تر انه "من فقط عاشق اینم" با صدا و آهنگسازی استاد "سیاوش قمیشی" بودند دیشب طی تماسی به من اطلاع دادند یکی از علتهای تاخیر انتشار اهنگ، مسئله تنظیم بوده که ظاهرا ضعیف تر از شعر و ملودی بوده و به همین خاطر تا به حال ۴ تنظیم کننده این ترانه رو تنظیم کردند که خلاصه تنظیم آخرین نفر که ظاهرا یک جوان ایرانی آمریکایی ست بسیار خوب از آب درآمده و طی همین هفته ویدیوی این ترانه استارت خواهد خورد و با اطمینان گفتند که تا ولنتاین امسال ( البته با ۱ سال تاخیر چون قرار بود ولنتاین پارسال منتشر شود) ویدیوی این ترانه پخش خواهد شد  من هم امیدوارم به زودی شاهد دیدن این موزیک ویدیو باشیم

 

 

بغض نکن گریه نکن ، اگر چه غم کشیده ای

برای من فقط بگو ، خواب ِ بدی که دیده ای

برای دانلود ترانه بغض روی لینک زیر کلیک کلیک کیند :

بغض : موسیقی شهرداد روحانی با همکاری ارکستر سمفونیک لندن / خواننده علیرضا عصار /ترانه سرا افشین مقدم

 

 

 

می رسم

اگر چه دیر می شود ، ولی بدان که می رسم

به فاصله فکر نکن ، کمی بمان که می رسم

اگر چه عمر رفته و جوانی ام پیر شده

به تو در این جهان نشد ، در آن جهان که می رسم

می تونید این ترانه رو با موسیقی داریوش تقی پور و اجرای مانی رهنما از این سایت گوش کنید:

 

http://www.avestamusic.com/fa/media/

 

تقدیم به دوستی که دیگر دوست نیست ...!

باج

 

لاف نمی زنم من، باج به تو نمی دم

شیر اگه رام شه ، تاج به تو نمی دم

باج به تو نمی دم ، که بَرده داری کنی

برهنه ای نمی خواد ، تو پرده داری کنی

اگرچه تیر ِ ناشی، خراش ِ یک ناخُنه

کوزه ای که بشکنه، آب و تلف می کنه

 رو گنج ِ دسترنجم  صد مار ِ خفته دارم

با هر درختم صلیب، دار ِ نهفته دارم

 برای کشتی ِ من ، تو نا خدا نیستی

بُت بودی و شکستی، دیدم خدا نیستی

 برابری نمی خوای ، برادری نمی خوام

باج به تو نمی دم به جنگ ِ با تو می یام

 

 

 

سوء تفاهم

 

ساده به تو رسیدم و ساده جدا شدم ازت

ساده به من رسیدی و ساده جدا شدی ازم

دوست نداشتی منو ، دوست نداشتم تو رو

سوء تفاهم شده بود، بین ِ نگاه ِ من و تو

وقت گذاشتم برات ، وقت گذاشتی برام

هر چه که فکر می کنم، نمی رسم به اشتبام

تموم شد هرچه که بود،برای چی منتظریم

من و تو ایم و سرنوشت ، کدوممون مقصریم ؟!

بگو به چه بهانه ای ، به گریه مبتلا شدیم

واسه چی آشنا شدیم ، برای چی جدا شدیم

بدون ِ درد مشترک ، بدون ِ هیچ علاقه ای

از عاشقی حرف زدیم ، بدون ِ حس ِ واقعی

دروغهای ما به هم ، برای ِ هیچ و پوچ بود

کسی که می گفت بمون ، خودش به فکر ِ کوچ بود

ساده به تو رسیدم و ، ساده جدا شدم ازت

ساده به من رسیدی و ساده جدا شدی ازم